جريان‏شناسى قرآن بسندگى در دو قرن اخير - صفحه 96

1. مقدمه

قرآن گرايى به مثابه يك جريان تفسيرى، رويكردى قابل توجه در تاريخ جريان تفسيرى به شمار مى آيد. آنچه اين جريان را از ساير جريان ها متمايز مى كند، روش خاصى است كه مفسّر بر اساس آن، به فهم و تفسير آيات قرآن مى پردازد و در صدد آن است كه ملاك و محور تفسير را بيانات خود قرآن قرار دهد، و از روشنگرى ها و اشارات قرآنى در فهم مدلول ها و معانى آيات مدد جويد؛ از اين رو، جريان قرآن گرايى با تفاسيرى كه بهره گيرى از آيات قرآنى را صرفا به مثابه بخشى از كار تفسير و يا در حدّ يك گرايش و گزينش تلقّى مى كنند و بيانات قرآن را به عنوان يكى از منابع تفسير در نظر دارند، بيگانه خواهد بود.
قرآن گرايى را مى توان عنوانى عام در نظر گرفت كه در قرن اخير با تفاسيرى چون الميزان اثر علامه سيد محمد حسين طباطبايى الفرقان اثر شيخ محمد صادقى در حوزه شيعى، و التفسير القرآنى للقرآن اثر شيخ عبدالكريم الخطيب و أضواء البيان اثر شيخ محمد امين الشنقيطى در حوزه سنّى، نمود يافته است. هر چند پيشينه هاى پراكنده و ناقص آن را بايد در رويكردهاى گذشته تفسيرى جستجو كرد.
اما در بستر تحوّلات و تطوّراتِ رويكردهاى قرآنى قرن اخير، در حاشيه جريان ياد شده و با عنوان «تفسير قرآن گرا» يا «تفسير قرآن و قرآن»، با رويكرد ديگرى مواجه هستيم كه هر چند برخى از مؤلفه هاى آن جريان را داراست، اما از آن روى كه به مبانى خاص و متفاوتى در فهم قرآن و دين تكيه دارد، كاملاً قابل تفكيك است. از اين رويكرد به نام «جريان قرآن بسندگى» ياد مى كنيم و درصدد بازشناسى آن هستيم. ۱
آنچه اين جريان را از جريان اعتدالى گذشته متمايز مى كند، آن است كه پيروان آن، نقش ساير منابع دينى ـ به ويژه «سنّت» ـ را در فهم قرآن ناديده انگاشته و به نوعى «قرآن بسندگى» متمايل شده اند. طبعا اهميت بازشناسى اين جريان در روزگار حاضرـ با توجه به رويكردهاى آسيب پذير و تأمل پذير، به ويژه در نگاه برخى متكلمان جديد و نظريه پردازان قرائت هاى نو از دين و قرآن ـ قابل انكار نيست.

1.نگارنده، جريان شناسى و آسيب شناسى اين جريان را در يك پژوهش تفصيلى در دست كار دارد.

صفحه از 106