مقاله پنجم: الاعتبار عند المحدثين
جمال بن العربى اسطيرى
اعتبار در معناى مشهور و رايج خود ، عبارت از اين است كه طرق و اسانيد حديثى كه پنداشته مى شود مفرد است ، در كتب حديثى ، جستجو گردد تا فهميده شود آيا حديث ، متابع و شاهدى دارد يا خير؟ محدثان از اعتبار در امور گونه گونى چون جرح و تعديل راويان ، وضع قواعد حديثى ، تشخيص علل احاديث ثقات و... سود جسته اند. همين گستردگى دامنه استفاده از اعتبار و فوايد آن است كه اين موضوع را در خور تحقيقى مفصّل و همه جانبه مى كند تا از رهگذر آن ، معناى اعتبار ، حدود و ثغور و موارد استفاده از آن روشن گردد. مقاله الاعتبار عند المحدثين نيز در همين راستا به رشته تحرير درآمده است.
در ابتداى مقاله ، معناى لغوى و اصطلاحى اعتبار و انواع گوناگون آن ، معناى مشهور و رايج آن (اعتبار در شواهد و متابعان) از معناى ديگر آن (اعتبار در احاديث ضعفاء ، متروكين و كذابين) از هم جدا شده اند. پس از اين ، نگارنده به حدود و مرزهاى اعتبار مى پردازد و بيان مى دارد كه اعتبار (به معناى مشهور) در مورد احاديث همه ضعفا (با درجات مختلف ضعف) جارى نمى شود و تنها در مورد پنج دسته از آنان (يعنى سى ء الحفظ ، مختلط ، مستور ، مرسِل و مُدَلِّس) است كه مورد استفاده قرار مى گيرد.
نويسنده ، يك يك اين دسته روات را مى آورد ، در مورد آنها توضيح مى دهد و به عنوان شاهد ، نمونه هايى از اعتبار صاحبان صحاح و محدثان مشهور اهل سنت به برخى افراد سى ء الحفظ ، مختلط ، مستور مرسِل و مدلِّس را مى آورد.
بخش بعدى مقاله در مورد جايگاه و مرتبه مشتقات اعتبار به مانند يُعتَبَر به ، صالح للاعتبار ، يخرّج له اعتبارا و... در ميان الفاظ جرح است. نويسنده با توجه به تعابير محدثان و رجاليان چنين اظهار مى دارد كه اين الفاظ در پايين ترين مراتب تعديل قرار دارند و روايت راويانى كه اين الفاظ در موردشان به كار رفته ، فقط در باب شواهد و متابعات كاربرد دارد و حكم روايات آنان اين است كه بعد از احراز متابعتش با روايت ثقات ، قابل پذيرش اند.