مى دانند (اگر چه عقل ، دليل يقينى و قاطع است و خبر واحد ، دليل ظنّى و راجح) گروهى ديگر پا را از اين فراتر نهاده اند و مخالفت حديث را با هر گونه نظريه يا تئورى علمى ، دستاويزى بر ردّ آن ، قرار داده اند و عدّه اى هم احاديث را ظنونى متناسب با عصر و دوره پيامبر دانسته اند كه اخذ به آن در هيچ يك از امور دنيوى ، واجب نيست .
نگارنده ، عقيده دارد كه اين كژ فهمى در مسئله ظن ، باعث به وجود آمدن اختلافات شديدى بين مسلمانان شده؛ از اين رو بايد از تمامى جوانب و ابعاد مسئله ظن ، آشكار و واضح گردد . مقاله وى پيرامون ظن در چهار فصل ، سامان يافته كه به شرح زير است :
فصل اول: درباره اصطلاحات : «ظن ، قطع ، شك ، وهم» و تفاوت آنها با يكديگر به طور مفصل و مبسوطى سخن رانده است . پس از اين ، اساسى ترين قواعد روايت حديث را كه در رد و قبول آن دخيل اند ، مانند : اتّصال و عدم اتّصال سند ، صفات راوى ، شذوذ و علّت و ... مطرح مى كند و آنها را يك به يك ، شرح و توضيح مى دهد و چگونگى حصول ظن و يقين از رهگذر آنها را بيان مى دارد .
بحث ديگر نگارنده در اين فصل مقاله ، چگونگى تعاضد روايات صحيح با يكديگر است . توضيح آن كه روايات صحيح در اثر تعاضد با يكديگر ، يا به حدّ تواتر مى رسند و افاده يقين ضرورى مى دهند يا آن كه به حد تواتر نرسيده ، در حدّ اخبار محفوف به قرائن قطعى مى مانند و افاده يقين نظرى مى دهند . نويسنده در اين بحث ، تلاش كرده تا چگونگى حصول قطع و يقين نظرى و ضرورى را به گاه تعاضد روايات صحيح ، روشن سازد و اختلافات و مناقشات ، پيرامونى آن را مرتفع سازد . از ديگر مسائل مطروحه در اين فصل «تعاضد اخبار ضعيف» و رسيدن آنان به درجه قبول است . هدف مؤلف از تمامى بحث هاى پيش گفته ، آن است كه تمامى غموض ، ابهامات و مشكلات مربوط به آنها را آشكار سازد و خواننده را بدين نتيجه برساند كه قواعد روايت حديث ، كاملاً متين و استوار است و همه احتمالات خطا و اشتباه و جوانب احتياط ، در نظر گرفته شده؛ از اين رو ، هيچ شك و شبهه اى در آنها نمى توان روا داشت .
فصل دوم : مسئله مورد بررسى در اين فصل آن است كه : آيا اخبار محفوف به قرائن ، افاده يقين نظرى مى دهند؟ در واقع آنچه منجر به بررسى اين سؤال شده ، وجود تناقض