شرح حال امامزادگان ری - صفحه 32

چون سرپوش را برداشت سر بريده عبداللّه را مشاهده كرد، مشمئز گشته روى درهم كشيد. در آن حين جعفر داخل شد، به او گفت: چرا چنين كردى؟ گفت: به جهت آن سوء ادبى كه در نوشته خود نسبت به اميرالمؤمنين كرده بود. گفت: سوء ادب تو شنيع تر از حركت او است. جعفر چون هارون را متغيّر ديد، گفت: چرا غضبناك شديد بايد سرور و فرج براى خليفه حاصل شود از قتل دشمن شما و دشمن اجدادت؟! هارون امر نمود سر عبداللّه را غسل داده با جسدش ملحق ساخته.
بنابر روايت صاحب لباب الانساب ۱ هارون خود بر وى نماز كرده و در بغداد در موضعى كه مشهور به سوق الطّعام است، دفن نمودند.
گويند، چون مزاج هارون از برامكه منحرف شد، مسرور كبير را به قتل جعفر بن يحيى مأمور كرد، گفت: اگر جعفر سبب قتل خود را سؤال نمايد بگو به جهت قتل ابن عمّش عبداللّه است كه بدون اذن خليفه او را به قتل آوردى. چون مسرور كبير به قتل جعفر اقدام كرد، جعفر سؤال نمود كه چرا اميرالمؤمنين خون مرا حلال دانسته؟! مسرور گفت: به ازاى قتل پسرعمّش عبداللّه كه بى اجازه اميرالمؤمنين او را به قتل رسانيدى.

محمّدبن عبداللّه شهيدبن حسن افطس بن علىّ بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب عليهم السلام

مكنّى به ابى جعفر؛ در مقاتل الطّالبيّين ۲ از ابوالفرج روايت است كه مادرش زينب بنت موسى بن عمر بن علىّ بن حسين عليهماالسلام است و محمّد در نزد معتصم در ايام ولايت عهد تقرّب تمام داشت، چنان كه معتصم در نزد مأمون توسّل نمود؛ مأمون فرمان ايالت يكى از ولايات را به وى داده.

1.لباب الأنساب، ج ۱، ص ۴۱۳.

2.مقاتل الطالبيين، ص ۳۸۱.

صفحه از 136