شرح حال امامزادگان ری - صفحه 33

ابراهيم بن ابى محمّد يزيدى روايت كرده كه؛ وقتى در نزد معتصم حاضر بودم عمودى از آهن در نهايت ثقل و سنگينى در دست داشت، هشت مرتبه او را انداخته و گرفت، پس عمود را به جانب علىّ بن عبّاس انداخته او نيز مانند معتصم هشت مرتبه عمود را انداخته و گرفت، پس على رو به جانب محمّد كرده گفت: يا اباجعفر آيا شما بنى فاطمه را از اين گونه هنر بهره و نصيبى هست.
محمّد گفت: روى سخن شما با من است عمود را به من ده تا معلوم نمايم. پس گرفته جولان داد شانزده مرتبه انداخته و گرفت. معتصم از شدّت تغيّر گونه اش برافروخته شد و عداوت شديدى از محمّد در دل گرفت، گفت: چرا به محلّ مأموريت خود نمى روى؟ البتّه اينك روان شو. پس گفت چون ترا دوست مى دارم شربتى لذيذ برايت ارسال خواهم داشت آن را بنوش. پس شربتى مسموم براى او فرستاد. محمّد بنابر حسن ظنّى كه در حقّ معتصم داشته نوشيده به رحمت ايزدى پيوست.

عبّاس بن محمّد بن عبداللّه شهيدبن حسن افطس بن علىّ بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب عليهم السلام

مادرش امّ ولد بوده بيش از اين احوالش معلوم نشد.

عبداللّه ابيض بن عبّاس بن محمّدبن عبداللّه شهيدبن حسن افطس بن علىّ بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب عليهم السلام

چون پدرش عباس نام داشت از اين است كه در السنه و افواه عوام معروف است كه از اولاد عباس بن علىّ بن ابى طالب عليهم السلام است كه در يوم الطّف شهيد شد و اين اشتباه بزرگى است.
در بعضى كتب اهل سنت ضبط است بزرگانى كه در رى مدفون هستند؛ عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى است و عبداللّه ابيض و كسائى قارى و جوان مرد

صفحه از 136