شرح حال امامزادگان ری - صفحه 103

كه ما آن را نگفته ايم؛ يعنى گفتند كه ما را داعيه خروج است، و حال اين كه ما اراده آن را نداريم تا ظهور مهدى موعود ۱ .
و علماى اماميّه در اين روايات كه ظاهرا بر قدح زيد دلالت كند و مشعر است بر اين كه زيد بدون حق دعوى امامت كرد، محمول بر تقيّه هست و يا آن كه نهى امام، نهى تحريمى نبوده از جهت اشفاق و خوف بر زيد او را از خروج نهى فرمودند.
و گويند كه زيد بن على را در خروج داعيه خلافت نبوده و خود از روى جزم مى دانست كه مستحق خلافت حقيقى در زمان او امام جعفر صادق عليه السلام است. و مقصود وى از خروج بر متقلّبان، انتقام كشيدن ثارات اهل البيت عليهم السلام بود، به هر طريق مى خواست كه مردم را متفق ساخته تا به دفع دشمنان خاندان خود پردازد.
مجلسى در مجلّد پانزدهم از بحار الانوار ۲ گويد: اخبار در باب زيد بن على مختلف است و متعارض است ولى رواياتى كه بر جلالت و مدح زيد و اين كه مدّعى غير حق نبوده و بسيارى از اصحاب ما ـ رضوان اللّه عليهم ـ به علوّ شأن و جلالت مرتبت او حكم نموده اند. پس مناسب آن است كه در حقّ زيد حسن ظن داشته او را قدح ننماييم بلكه بايستى متعرض هيچ يك از اولاد ائمّه معصومين نشده قدح و ذم ايشان نكنيم مگر آن كسانى را كه ائمّه خود به كفر و تبرى ايشان حكم فرموده اند و ما شمّه اى از روايات كه از كتب محدّثين و موثقين شيعه در مدح زيد ضبط شده ايراد كنيم:
شيخ فاضل ابن خزاز قمى در اواخر رساله كفاية الاثر فى النصوص على الائمّة الاثنى عشر روايتى چند بر امامت ائمّه از زيد روايت كند پس از نقل آن اخبار از زيد گويد.
فانّ قائل قال فزيد بن على اذا سمع هذه الأخبار و هذه الأحاديث من الثّقات المعصومين و امن به و اعتقدها فلما خرج بالسّيف و ادّعى الامامة لنفسه و اظهر الخلاف

1.الكافى، ج ۱، ص ۳۵۸ ـ ۳۵۶.

2.بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۵۵ به بعد، باب ۱۱ «احول أولاده و ازواجه عليه السلام ».

صفحه از 136