شرح حال امامزادگان ری - صفحه 107

گفت: آرى من خود از وى از اين امر سؤال كردم گفت از پدرم شنيدم كه از پدر بزرگوارش حسين بن على روايت مى نمود كه فرمود رسول خداى دست مبارك خويش بر صلب من نهاد و بفرمود يا حسين از صلب تو شخصى خارج گردد كه او را زيد نام است شهيد خواهد گشت چون روز قيامت شود او و اصحابش بر گردن مردمان قدم نهاده داخل بهشت گردند پس من دوست داشتم كه بدان وصف باشم كه رسول اللّه خبر داده.
پس فرمودند: خداى رحمت كند پدرم زيد را سوگند به خداى كه يكى از زهّاد و عبّاد معدود بود، شب ها را به عبادت پروردگار به سر مى برد و روزها روزه داشت و در راه خداى مجاهدت كرد. گفتم يابن رسول اللّه اين اوصاف كه ذكر نمودى خود اوصاف امام است؟! گفت: اى عبداللّه! همانا پدرم امام نبوده ولى در زمره سادات كرام و زهّاد انتظام داشت و از آنان كه در راه خداى تعالى جهاد كنند محسوب بود. پس عرض كردم: يابن رسول اللّه پدرت دعوى امامت نمود و خروج كرد و در راه خداى مجاهدت نمود و حال آن كه از رسول اللّه در مذمت آن كس كه به كذب دعوى امامت كند اخبارى چند وارد شده! فرمود: يا عبداللّه! به درستى كه پدر من عاقل تر از اين بود كه امرى را به غير حق دعوى كند اين است و جز اين نيست مردمان را به رضاى از آل محمد دعوت مى نمود، و مقصود وى عمّم جعفر بود. عرض كردم: امروز جعفر بن محمد امام و صاحب امر است؟ فرمود: آرى جعفر افقه بنى هاشم است. ۱
شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرّضا روايت كند كه: زيد بن موسى را براى خروج در بصره و احراق خانه هاى بنى العباس گرفته به نزد مأمون آوردند، مأمون از جرم وى نظر به مراعات جانب امام اغماض كرده به حضرت عرض كرد يا اباالحسن! لئن خرج اخوك و فعل ما فعل لقد خرج قبله زيد بن على فقتل ولو لا مكانك لقتلته فليس ما اتاه

1.كفاية الأثر، ص ۳۰۴ ـ ۳۰۸.

صفحه از 136