شرح حال امامزادگان ری - صفحه 111

كه عمّ من نيكو عمى بود همانا عمّ من مردى بود براى دنياى ما و آخرت ما سوگند با خداى گذشت عمّ من در حالتى كه شهيد بود مانند آن شهدايى كه با رسول خداى و على بن ابى طالب و حسن و حسين به درجه شهادت رسيدند. 1
و نيز به اسنادى چند از جابر بن يزيد جعفى روايت كند كه گفت: جناب ابوجعفر باقر عليه السلام از آباء كرام خود مرا حديث كرد كه رسول خداى به حسين عليه السلام فرمود يا حسين يخرج من صلبك رجل يقال له زيد يتخطّأ هو و اصحابه يوم القيامة رقاب الناس غراً محجلين يدخلون الجنّة بغير حساب. يعنى اى حسين از صلب تو مردى بيرون آيد كه او را زيد گويند چون روز قيامت او و اصحابش بر گردن هاى مردم پا گذارده بر حالتى كه از مواضع وضوى ايشان از اثر وضو نورى ساطع و لامع است و بدون حساب داخل بهشت شوند. 2
و نيز در آن كتاب به وسايطى چند از فضل بن يسار روايت كند كه گفت: صباح آن روز كه زيد بن على در كوفه خروج نمود خدمتش رسيدم شنيدم كه مى گفت: من يعيننى على قتال [أنباط] اهل الشام فوالذى بعث محمّدا صلى الله عليه و آله بالحق بشيرا و نذيرا لا يعيننى منكم على قتالهم احدا الاّ اخذت بيده يوم القيامة فادخلته الجنّة باذن اللّه تعالى. يعنى آيا كيست كه در مقاتلت من با اراذل و عوام اهل شام مرا معاونت كند؟ سوگند به آن خدايى كه محمّد را به راستى به خلق مبعوث نمود هر آن كس از شما در قتال با شاميان مرا مدد نمايند روز قيامت دست او را گرفته به اذن خداى تعالى داخل بهشت كنم.
فضل گويد: چون زيد مقتول گشت راحله اى به اجاره برگرفتم و به جانب مدينه متوجه شدم و به سراى حضرت صادق عليه السلام درآمدم و از خوف جزع آن جناب با خود مقرر داشتم كه او را از قتل زيد اخبار نكنم چون داخل شدم فرمودند: ما فعل عمّى

1.همان، ج ۱، ص ۲۵۲.

2.همان، ج ۱، ص ۲۵۰.

صفحه از 136