شرح حال امامزادگان ری - صفحه 112

زيد ، و كار عمّ من به كجا انجاميد؟ گريه مرا فرا گرفت جواب دادن نتوانستم پس فرمودند قتلوه او را مقتول ساختند؟ عرض كردم آرى به خدا فرمود فصلبوه او را بر دار بپا داشتند؟ عرض كردم اى و اللّه صلبوه فضيل گويد: آن گاه حضرت صادق عليه السلام چنان گريست كه اشكهاى وى چون مرواريد تر جارى گرديد پس فرمود: يا فضيل شهدت مع عمى قتال اهل الشام با عمّ من در مقاتلت اهل شام حاضر بودى؟ عرض كردم بلى فرمودند فكم قتلت منهم يعنى چند تن از آن جماعت مقتول ساختى؟ عرض كردم شش تن فرمودند فلعلّك شاك فى دمائهم يعنى شايد در ريختن خونهاى ايشان در شك باشى؟ عرض كردم اگر مرا شكى بود ايشان را مقتول نمى ساختم فضيل گويد پس شنيدم آن حضرت مى فرمود اشركنى اللّه فى تلك الدماء ما مضى و اللّه عمّى زيد و اصحابه شهيدا مثل ما مضى عليه حسين بن على بن ابى طالب و اصحابه يعنى خداى تعالى مرا در ريختن خون هاى اهل شام شريك گرداند قسم به خداى عمّ من و اصحاب وى از اين سراى فانى بگذشتند بر حالتى كه شهيد بودند مانند حسين بن على و اصحاب او. 1
محدّث كاشانى ملا محسن فيض در كتاب اصول وافى به وسائطى چند از سليمان بن خالد روايت كند كه جناب ابوعبداللّه جعفر بن محمد از من سؤال كرد و فرمود: ما دعاكم الى الموضع الّذى وضعتم فيه زيد. يعنى چه چيز داعى شد شما را كه زيد را در مجراى آب دفن نموديد؟ عرض كردم: سه چيز؛ يكى كمى عدد آنانكه با زيد باقى مانده بودند زيرا عدد ايشان زياده از هشت نفر نبود لاجرم از خوف دشمنان بدن زيد را در آن موضع دفن نموديم، ديگر خوف آن كه صبح روشن گردد و ما را مفتضح نمايد و دشمنان بر جسد وى ظفر يابند، و ديگر آن كه همان مضجع مقدر او بود كه بدان سبقت نمود. حضرت فرمودند كم الى الفرات من الموضع الذى وضعتموه فيه.

1.همان، ج ۱، ص ۲۵۳ ـ ۲۵۲.

صفحه از 136