شرح حال امامزادگان ری - صفحه 54

قوّت گرفت كه عمّال خليفه را از كوفه بيرون كرد و مردم محبوس را از بند خلاص نموده صاحب بريد چاپارى به بغداد فرستاد.
محمد بن عبداللّه بن ظاهر ذواليمينين كه والى عراق بود از خروج يحيى خبر داد، محمد، عبدالرحمن الخطّاب را كه به لقب وجه الفلس مشهور بود، به جنگ يحيى فرستاد، در بيرون كوفه تلاقى فريقين اتفاق افتاد و جنگى عظيم در پيوست و يحيى مظفر و وجه الفلس منهزم شد.
حاكم عراق حسين بن اسماعيل بن حسين بن مصعب را به دفع يحيى مأمور كرد. مستعين خليفه نيز فوجى از شجعان پايه شرير به مدد آن گروه روانه داشت.
چون آن دو لشكر با هم پيوسته شدند كوفه را از اطراف محاصره كردند يحيى بيرون آمد و بر لشكر دشمن شبيخون برد. در اثناى جنگ تيرى بر مقتل او رسيد و درگذشت و حسين سر او را به بغداد فرستاد و از بغداد به سامرّه بردند.
مستعين فرمان داد تا آن سر را در جسر بغداد بياويزند چون مثال خليفه را امتثال خواستند شيعه بغداد هجوم كرده مانع شدند پس سر يحيى در صندوقى نهاده در خزانه سلاح نگاه داشتند. گويند مردم بغداد بسى مايل يحيى بودند با آن كه هيچوقت دولت خواهى طالبين از آن قوم معهود نبود. ۱
شعراى عهد در مرثيه او قصايد بسيار پرداختند. ابوالفرج اصفهانى گويد: از آل ابى طالب كه در دولت بنى عبّاس شهادت يافتند در حق هيچ يك به قدر يحيى مراثى گفته نيامد. ۲
قاضى احمد تتوى در تاريخ الفى ۳ آورده كه در همين سال كه يحيى در عراق سعادت شهادت يافت، در طبرستان حسن بن زيد محمد بن اسماعيل بن حسن بن زيد بن الحسن السبط كه او را داعى اكبر و داعى الى الحق گويند خروج كرد.

1.تاريخ الطبرى، ج ۹، ص ۲۷۱ ـ ۲۶۶.

2.مقاتل الطالبيين، ص ۴۲۳.

3.تاريخ الفى؛ تاريخ ايران و كشورهاى همسايه در سال هاى ۸۵۰ ـ ۹۸۴.

صفحه از 136