شرح حال امامزادگان ری - صفحه 78

ايشان بدان نهج است كه علىّ بن ابى طالب عليه السلام ايشان را خطاب نموده فرمود: اى اهل كوفه! هرگاه مهمل گذارده شويد بر فتنه و فساد خوض كنيد و چون شما را ضعيف سازند اظهار ضعف و انكسار نماييد و اگر مردمان بر امامى مجتمع شوند زبان طعن بر آن امام باز داريد و هرگاه داعى جهاد را اجابت كنيد هنگام حرب از جنگ كناره گيريد.

چون اراده ازلى به شهادت زيد متعلق شده بود بر آن نصيحت فايده مترتب نگشت و زيد در كوفه اقامت كرده در تهيه و استعداد خروج مشغول شد و دعات به اطراف و اكناف عراق عرب روانه كرده كه مردم را به بيعت دعوت نمايند و خود نيز در خفا به نزد مواليان كس فرستاد و ايشان را حاضر كرده به بيعت خويش خواند.
رئيس المحدّثين ابوجعفر محمّد بن يعقوب كلينى در مستطاب اصول كافى در باب اضطرار به حجت به اسناد چند از ابان روايت كند كه گفت: اخبرنى الاحوال انّ زيد بن علىّ بن الحسين عليه السلام بعث اليه و هو مستخف قال فأَتيته فقال لى يا اباجعفر ما تقول ان طرقك طارق منا أتخرج معه فقال فقلت له ان كان اباك او اخاك خرجت معه. يعنى: ابان گفت: ابوجعفر احول كه معروف به مؤمن الطّاق است مرا خبر داد كه زيد بن على بن الحسين عليه السلام در وقتى كه از بنى اميّه پنهان شده بود و داعيه خروج بر ايشان داشت كس فرستاد مرا نزد خود طلبيد چون نزد او رفتم گفت: چه مى گويى اى ابوجعفر در آن كه كسى از خاندان ما تو را به موافقت خود در خروج بر متقلبان زمان دلالت كند آيا با او همراهى خواهى نمود يا نه؟ گفتم: اگر آن كس پدر تو يا برادر تو باشد با او همراهى خواهم كرد.
قال فقال لى فأنا أريد ان أَخرج أُجاهد هؤلاء القوم فاخرج معى. يعنى: زيد گفت اينك من بر متقلبان بنى اميه خروج مى كنم و با ايشان مجاهدت نمايم با من همراهى كن. قال قلت: لا ما أفعل جعلت فداك قال فقال لى أترغب بنفسك عنّى: قال فقلت: انّما هى نفس واحدة فان كان للّه فى الارض حجة فالمتخلف عنك ناج و الخارج معك هالك و إن لا تكن فى الارض حجّة فالمتخلّف عنك و الخارج معك سواء. يعنى گفتم جانم فداى تو باد

صفحه از 136