امامزادگان معروف ری - صفحه 178

و شامى پولى است كه دانه دو قران و نيم گويا صرف مى شود. مرحوم آقا يك شامى از او به چهارده شامى بلكه بيست مى خريدند قبول نكرد.
بالاخره جدّ مرحوم سيّد مجاهد اعلى اللّه مقامه يك شامى از او به صد شامى خريدند و تجار شامى از او به قيمت هاى گزاف خريدند. بلكه كهنه آن بسته را قطعه قطعه نموده هر قطعه را به مبلغ خطيرى خريدند سيّد فقير غنى شد.
بارى آن چه بر اين اقل السّادات واضح شده است آن است كه صاحب اين مرقد در كوه زن جليله محترمه اى مى باشد چنانچه در اوايل ورود طهران اعتقاد به زيارت بى بى شهربانو نداشتم، مى گفتم زيارت شخص موهوم بى وجه است تا آن كه شبى خواب ديدم كه به زيارت بى بى شهربانو رفتم. وارد كوه شدم، و جمعى از علماء همراه هستند پاى درخت توت رسيدم مشاهده كردم ديدم مرحوم حاجى ميرزا علينقى با جمعى از اهل علم ايستاده اند. بعد از تعارف و مصافحه سؤال كردم كه شما اينجا چه مى كنيد؟ و حال آن كه شما اهل كربلا هستيد؟ حاج ميرزا على نقى مرحوم گفتند كه آمده ايم به زيارت بى بى شهربانو.
گفتم: پس چرا ايستاده ايد بالا نمى رويد به زيارت؟ منتظر چه هستيد؟ گفتند: حضرت عباس به زيارت بى بى شهربانو آمده اند و حرم غُرق است از براى آن، منتظريم كه بيرون تشريف بياورند.
سؤال كردم حضرت عباس؛ عمو؟! گفتند: بلى، حضرت عباس؛ عمو.
ديگر زيارت بى بى را فراموش نمودم از بس مسرور شدم به اين كه خدمت حضرت عباس عليه الصلوة و السلام مشرف مى شوم و زيارت آن حضرت را درك مى كنم كه ناگاه چشمم به بام قبه آن محترمه افتاد. ديدم مرغ سفيد نورانى كه چون ماه منور و منير است بر بام مى نشيند و باز برمى خيزد، قدرى مسافت بلند مى شود و باز مى نشيند مشغول تماشاى آن مرغ شدم از خواب بيدار شدم.
بعد از مدتى كه از ديدن اين خواب گذشت به زيارت آن معصومه در آن كوه فلك

صفحه از 180