مهم ترین عوامل شکست نهضت کوفه

پرسش :

مهم ترین عوامل شکست نهضت کوفه در واقعه ی عاشورا چه بود؟



پاسخ :

با در نظر گرفتن آنچه در تبیین جامعه شناسی و روان شناسی کوفیان بیان شد، می توان گفت که مهم ترین عوامل شکست نهضت کوفه و خودداری کوفیان از همراهی با امام حسین(ع)، عبارت اند از :

  1. عدم تشکل و ضعف امکانات اقتصادی هواداران امام(ع)

پیش از این، توضیح دادیم که یکی از ویژگی های کوفیان، نظام ناپذیری بود. به همین جهت، هواداران امام حسین(ع) نیز تشکل خاصّی نداشتند. کوفیان، به دلیل حاکمیت نظام قبیله ای در کوفه، تابع رئیس قبیله بودند. از این رو، در صورت کناره گیری رئیس قبیله یا دستگیری و یا خیانت او، مردم نمی توانستند تصمیم گیری کنند.

افزون بر عدم تشکل هواداران امام(ع)، ضعف امکانات مالی و تجهیزات نظامی آنان نیز در شکست نهضت کوفه، بی تأثیر نبود.

  1. تشکل اداری و قدرت اقتصادی دشمنان امام(ع)

در مقابل هواداران امام(ع)، دشمنان ایشان و طرفداران حاکیمت اُموی، در قالب نظام اداری کوفه، دارای تشکل بودند و امکانات اقتصادی و تجهیزات نظامی این شهر را در دست داشتند، هر چند برای مقابله با مسلم(ع) با دو مشکل اساسی، رو به رو بودند : یکی، ضعف مدیریت نعمان بن بشیر، و دیگری، جوّ عمومی هواداری مردم از امام حسین(ع)، که با آمدن ابن زیاد، هر دو مشکل، حل شد.

  1. تهدید و تطمیع مردم

ابن زیاد، برای در هم شکستن فضای سیاسی، اجتماعی کوفه ـ که به شدّت، تحت تأثیر فعّالیت هواداران امام حسین(ع) بود ـ، کار خود را با تهدید و تطمیع مردم، آغاز کرد. او در نخستین سخنرانی خویش پس از ورود به کوفه، به مردم گفت :

امیر مؤمنان [یزید]، مرا بر شهر شما گمارده و فَیئتان را تقسیم کرده و دستور داده به ستم دیدگان شما، خدمت کنم و بر گوش به فرمان ها و مطیعان شما، احسان نمایم و بر نافرمانان و مشکوک ها، سخت بگیرم. من در به انجام رساندن فرمان او، تا پایان خواهم ایستاد و نسبت به فرمانبرانِ شما، همانند پدری مهربانم و بر مخالفان، همانند زهر کشنده ام. پس هر کسی تنها برای حفظ خود بکوشد.[۱]

  1. تطمیع سران قبایل

اقدام دیگر ابن زیاد برای سرکوب کردن نهضت کوفه، دادن رشوه های کلان به سران قبایل و اشراف کوفه بود. این اقدام، با توجّه به نظام قبیله ای کوفه، برای خاموش کردن آتش انقلاب، فوق العاده مؤثّر بود. در این باره، مُجمّع بن عبد اللّه عائِذی (یکی از کسانی که گزارش حوادث کوفه را در راه به امام(ع) داد)، به ایشان چنین گفت :

اشراف، رشوه و فسادشان بسیار شده و کیسه هایشان، پُر گردیده و دوستی شان، به سویی دیگر جلب شده و خیرخواهی شان، خالصانه برای اوست و بر ضدّ تو، یک دست شده اند ؛ امّا دیگر مردمان، هنوز دل هایشان با توست و فردا، شمشیرهایشان بر ضدّ تو، آخته است.[۲]

  1. بازداشت شماری از هواداران برجسته امام(ع)

یکی دیگر از اقدامات ابن زیاد، بازداشت کردن موقّت جمعی از بزرگان هوادار امام(ع) بود. طبری، در این باره می نویسد :

وی، دیگر بزرگان [کوفه] را به خاطر ترس و دلهره ای که از آنها داشت، در نزد خود بازداشت کرد ؛ زیرا همراهانش اندک بودند.[۳]

از جمله کسانی که توسّط ابن زیاد بازداشت شد، مختار بن ابی عُبَیده ثقفی بود که تا شهادت امام حسین(ع)، در زندان بود.[۴]

گفتنی است که جدا از همه عوامل، تنها بازداشت عنصری مؤثّر مانند مختار، در کنار عقب نشینی سلیمان بن صُرَد، کافی بود که نهضت کوفه را با مشکل جدّی، بلکه با شکست، مواجه سازد.

  1. اِعمال خشونت

سیاست خشونت و کشتن، یکی دیگر از ابزارهای ابن زیاد برای سرکوب نهضت کوفه بود. در این باره، گزارش شده :

ابن زیاد، وقتی وارد قصر شد و شب را به صبح رساند، مردم را گرد آورد و سخن تند و تهدیدآمیز گفت و کشت و ترور کرد و خون ریخت و پرده دری نمود.[۵]

در گزارشی دیگر می خوانیم :

گروهی از کوفیان را نگه داشت و فی المجلس، آنها را کشت.[۶]

هانی بن عروه، یکی از سران هوادار امام(ع) بود که توسّط ابن زیاد، دستگیر شد و پس از آزار و شکنجه فراوان، به شهادت رسید.[۷]

  1. سوء استفاده از چهره های پرنفوذ مذهبی و اجتماعی

در کنار سایر عوامل سرکوب نهضت مردم کوفه، یکی از خطرناک ترین سیاست های ابن زیاد، سوء استفاده از چهره های مذهبی و مورد اعتماد مردم، مانند شُرَیح قاضی بود. پس از بازداشت هانی بن عروه، افراد قبیله مَذحِج، برای آزادساختن او، قصر دار الإماره را احاطه کردند. ابن زیاد، احساس خطر کرد و به شُرَیح قاضی، دستور داد :

برو و هانی را ببین و به مردم بگو که او، زنده است.

شُرَیح، به بازداشتگاه هانی آمد. هنگامی که چشم هانی به شریح افتاد، در حالی که خون بر محاسن او جاری بود، فریاد زد : «ای خدا ! ای مسلمانان ! خاندانم نابود شدند. اهل دیانت، کجایند؟ اهل شهر، کجایند؟» و هنگامی که سر و صدای افراد قبیله خود را ـ که در بیرون دار الإماره برای آزادسازی او جمع شده بودند ـ شنید، گفت : «اگر ده نفر به این جا بیایند، مرا نجات می دهند». شریح قاضی، بدون توجّه به آنچه دید و شنید، به طرف مردمی که اطراف قصر را گرفته بودند، آمد و به آنها گفت :

امیر، وقتی از حضورتان و سخنانتان در باره بزرگتان (هانی)، مطّلع شد فرستاد که پیش او بروم. من هم پیش او رفتم و او را دیدم و امیر به من دستور داد که با شما دیدار کنم و به شما بگویم که بزرگتان زنده است و خبر کشته شدنش دروغ است.[۸]

عمرو بن حَجّاج ـ که رهبری مردمِ گرد آمده در اطراف قصر را به عهده داشت ـ، با شنیدن سخن شریح گفت : «الحمد للّه که او کشته نشده است!» و اطراف قصر را خالی کردند و رفتند.

گفتنی است که عمرو بن حَجّاج، برادر روعه، همسر هانی، و از طرفداران پر و پا قرص ابن زیاد بود که با این حیله، ابن زیاد را از چنگ قبیله مَذحِج، رها ساخت.

باری ! ابن زیاد، با به کارگیری سیاستِ زر و زور و تزویر، شعله های انقلاب کوفه را در نطفه خفه کرد، مسلم(ع) را کشت و فضای سیاسی ـ اجتماعی کوفه را چنان دگرگون ساخت که از مردم کوفه، سپاهی انبوه به کربلا فرستاد و حادثه خونین و بی نظیر عاشورا را پدید آورد.[۹]

[۱]ر . ك : ج ۴ ص ۱۳۱ (فصل چهارم / سخنرانى ابن زياد در مسجد كوفه و ترساندن مردم از مخالفت با خويش) .

[۲]ر . ك : همان ص ۱۳۵ (فصل چهارم / سياست ابن زياد براى تسلّط بر كوفه) .

[۳]ر.ك: ج ۴ ص ۲۲۵ (فصل چهارم / نقشه ابن زياد براى پراكنده كردن مردم از اطراف مسلم) .

[۴]ر.ك : همان ص ۳۹۳ (فصل پنجم / دستگيرى مختار) .

[۵]ر . ك : همان ص ۱۳۵ (فصل چهارم / سياست ابن زياد براى تسلّط بر كوفه).

[۶]ر . ك : همان .

[۷]ر.ك: همان ص ۱۸۹ (فصل چهارم / گرفتار شدن هانى و ماجراهاى او) .

[۸]ر . ك : ج ۴ ص ۱۸۹ (فصل چهارم / گرفتار شدن هانى و ماجراهاى او) .

[۹]گفتنى است كه در نگارش بخشى از اين تحليل، از مقاله «مردم شناسى كوفه» نوشته آقاى نعمت اللّه صفرى فروشانى كه در فصل نامه مشكاة (ش ۵۳، زمستان ۱۳۷۵) آمده، بهره گرفتيم.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت