انواع شیعیان در زمان عاشورا

پرسش :

آیا شیعیان در زمان عاشورا، به ویژه در کوفه، همگون و یک‌دست بودند؟



پاسخ :

در روایات اهل بیت(ع)، مدّعیان تشیّع و هواداریِ خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله، به چند طبقه یا دسته تقسیم شده اند:

شیعیان دستۀ اوّل

برترین دستۀ شیعیان، کسانی بودند که به راستی، به خاندان رسالت عشق می ورزیدند و در پنهان و آشکار، از آرمان های آنان دفاع می کردند. اینان، در کلامِ امام صادق (ع)، دوستانِ تَرازِ اوّل اهل بیت(ع) معرّفی شده اند: «گروهی که ما را آشکارا و پنهان، دوست دارند؛ آنان در بالاترین درجه اند».

امام صادق (ع) در ادامۀ این سخن، ویژگی های این گروه را چنین تبیین فرموده است: «جمعی زخمی و جمعی سربُریده، در شهرهایی دوردست، پراکنده افتاده اند.... آنان، جمعیتی اندک اند؛ امّا در پیشگاه خدا، ارج و منزلتی والا دارند».[۱]

حبیب بن مُظاهر اسدی، مسلم بن عَوسَجه و ابو ثُمامه صائدی، نمونه های شناخته شدۀ این دسته از شیعیان و علاقه مندان اهل بیت(ع) بودند. آنان، پس از مرگ معاویه، در خانۀ سلیمان بن صُرَد خُزاعی جمع شدند و باب نامه نگاری به امام حسین (ع)، به دست آنها گشوده شد.

این دسته از دوستان اهل بیت(ع)، در احادیث، گروهی معرّفی شده اند که از اهل بیت اند و رو به کوی اهل بیت(ع) دارند. همچنین به« طلای سرخ»، تشبیه شده اند که با ورود به آتش، ناب تر می شوند. با این همه، چنان که در کلام امام صادق (ع) آمد، تعداد آنها بسیار اندک بود و همین ها بودند که به دست کارگزاران حکومت اُموی، کشته می شدند یا در حبس و تبعید به سر می بردند.

شیعیان دستۀ دوم

این دسته، کسانی بودند که بر اثر جاذبه های حکومت علوی و آشنایی با احادیثی که اصحاب بزرگ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در فضایل اهل بیت(ع) نقل کرده بودند، به این خاندان، اظهار ارادت می کردند؛ ولی دوستیِ آنها، از مرز ظاهر و زبان، تجاوز نمی کرد. امام صادق (ع) این دسته را دوستانِ تَرازِ پایین اهل بیت(ع) وصف فرموده است: «گروه دوم، پایین ترند. ما را آشکارا دوست دارند؛ ولی به شیوۀ پادشاهان رفتار می کنند. از این رو، زبان هایشان، با ماست و شمشیرهایشان، بر ضدّ ما!».[۲]

فَرَزدَق در دیدار با امام حسین (ع)، در وصف این دسته از علاقه مندان اهل بیت(ع)، می گوید: «دل ها با توست و شمشیرها با بنی امیّه».[۳]

حقیقت، این است که اگر به راستی، دل آنها با اهل بیت(ع) بود، شمشیر آنها نمی توانست بر ضدّ این خاندان باشد. ضدّیت عملیِ این دسته با خاندان رسالت، نشان می دهد که ارادت آنان به این خاندان، از مرز زبان تجاوز نمی کرده است، چنان که در سخن امام صادق (ع) آمده است. نیز هنگامی که فرزدق گفت: «شمشیرها با بنی امیّه است»، امام حسین (ع) فرمود: «تو را جز راستگو نمی بینم. مردم، بردۀ دنیایند و دین، بر سرِ زبان هایشان است و آن را تا زمانی که زندگی شان را سامان دهد، می چرخانند؛ ولی چون در بوتۀ آزمایش گذاشته شوند، دینداران، اندک اند».[۴]

شیعیان دستۀ سوم

دستۀ سوم از علاقه مندان اهل بیت(ع)، کسانی بودند که نه همانند دستۀ اوّل، در ظاهر و باطن از اهل بیت(ع) دفاع می کردند، و نه همانند دستۀ دوم، علاقه ای ظاهری داشتند. این دسته، اهل بیت(ع) را در قلب خود، دوست داشتند؛ ولی جرئت اظهار ارادت نسبت به آنان را نداشتند. اینان، به تعبیر امام صادق (ع)، علاقه مندان تَرازِ وسط اند. متن سخن امام (ع)، این است: «گروه سوم، در رتبۀ وسط اند. ما را در نهان، دوست دارند؛ امّا آشکارا با ما دوستی نمی کنند».

سپس در تبیین ویژگی های دستۀ سوم، می فرماید: «به جان خودم، اگر آنان ما را در باطن دوست می داشتند و نه به ظاهر، روزه دارانِ روز و عابدانِ شب می بودند و اثر عبادت را در چهره شان می دیدی، و تسلیم و فرمان بردار می بودند»[۵].[۶]


[۱]. تحف العقول، ص ۳۲۵.

[۲]. همان جا.

[۳]. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۳۸۶.

[۴]. کشف الغمّة، ج ۲، ص ۲۴۴.

[۵]. تحف العقول، ص ۳۲۵.

[۶]. ر.ک: دانش‏نامۀ امام حسین (ع)، ج ۵، ص ۳۲۴ ـ ۳۲۹.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت