گفتگو با دكتر احمد رجب زاده - صفحه 105

كه آدم ها در جامعه زندگى مى كنند ، در باب جامعه هم حكم مى دهيد. از آن منظر نگاه مى كنيد ، بعد مى گوييد جامعه شناسى دين الآن همين كار را مى كند . جامعه شناسى اين جا هم اجتماع برايش مهم است ، ولى مى گويد حالا اگر اعتقاد به خدا هم بود ، روى Social چه اثرى مى گذارد؛ يعنى باز هم توجهش به اين است ، وگرنه جامعه شناسى نمى شد . مى گويد براى من رابطه آدم ها مهم است كه چطور با همديگر پيوند پيدا مى كنند.

آيا تأكيد و اصرار شما بر Social موجب نمى شود تا نظريات جامعه شناسى خرد ، مانند كنش متقابل نمادى را از جامعه شناسى بيرون بدانيم؟

خير، محور كار آنها ، همه Social است . كنش متقابل نمادى هم در جامعه شناسى داخل است؛ چون باز هم به تعامل اجتماعى توجه دارد و اجتماعيات در آن هست . البته همين اجتماعيات ، زبان را به وجود مى آورد و زبان هم ، ذهن را مى آفريند . بعد ذهن ، خود را به وجود مى آورد و خودها با همديگر تركيب مى شود و جامعه به وجود مى آيد .
پس همه حرف من اين است كه همه آن ها به Social توجه دارند؛ حالا يكى به Social خرد در رابطه دو به دو آدم ها با هم توجه دارد ، ديگرى به كلان و در سطح جامعه . بحث ديگر اين است كه رابطه واقعى آدم ها ، ممكن است اقتصادى ، سياسى و اجتماعى باشد. از اين جهت كه ما اعمال قدرت بكنيم تا با هم برابر بشويم ، مى شود پلى تيكال. الآن در بحث سياست در خانواده ، از رابطه قدرت در خانواده بحث مى كنند. قدرت فقط در سطح حكومت نيست كه يكى دستور مى دهد و ديگرى فرمانش را مى برد. قدرت موضوع سياسى است ، اما وقتى زن و مرد در خانواده يك واحد تشكيل مى دهند و يگانه مى شوند ، از قدرت بحث مى كنيم . اين كار انديشه اجتماعى يا جامعه شناسى است . اتفاقا بايد از اين نظر هم تأمل كرد كه آيا ما مجاز هستيم يا موجّه است كه زبان دين را در باب زندگى اجتماعى ، به زبان جامعه شناسى ترجمه كنيم يا به عبارتى تقليل بدهيم يا تبديل كنيم يا نه؟ من نفيا يا اثباتا حرفى در اين باب نمى زنم. ابتدا بايد ببينيم چه پيامدهايى براى خود حديث يا براى آن فضاى باورهاى دينى دارد.
بايد ديد آن مفاهيم ، عبارت ها و مطالب چگونه است . زمانى من خودم بحثى داشتم در باب جامعه شناسى دينى كه از همين مفهوم پارادايم استفاده كرده بودم . استدلالم هم اين بود كه به رغم اين كه جامعه شناسان دنبال اين بودند كه تعريفى عام كه به اصطلاح زمينه مند نباشد در يك فرهنگ معيّن براى دين ارائه بكنند، اما در نهايت تعريف هايشان به يك فرهنگ خاص

صفحه از 115