گفتگو با حجة الاسلام علي اكبر ميرسپاه - صفحه 152

آقاى «بردنر» همين مسأله را بررسى كرد كه چرا جامعه شناسى با بحران روبه رو شد. او به جامعه شناسىِ جامعه شناسى پرداخت و تحليل هاى بسيار دقيقى بيان كرد كه بسيارى از آن ها صحيح است. ايشان مى گويد خيلى چيزها به عنوان علم محض به ما تحويل داده شد و ما توجه نكرديم كه اين چيزهايى كه به ما دادند ، بر يك سلسله امورِ كاملاً مبهم مبتنى بود؛ چيزهايى كه هنوز برايمان حل نشده است. يك سلسله مسائلى را مترتب نموديم و بعد خيال كرديم واقعا علم محض به ما داده شده است . جزء نخستين حرف هاى او اين است كه جامعه شناسى ، بر دو مفهوم محورى مبتنى است : جامعه و فرهنگ ، كه متأسفانه نه جامعه تعريف مشخصى دارد و نه فرهنگ. بر اين اساس ، روبه روشدن چنين علمى با بحران ، حتمى است . لفظ جامعه مكررا گفته مى شود ، در حالى كه تعريفش مشخص نيست . آيا شما تعريف واحدى از جامعه داريد؟ جامعه اگر چگونه باشد ، كلمه اى علمى خواهد بود كه داراى قانون مندى هايى است ، و اگر چه چيزهايى را از دست بدهد ، ديگر جامعه نخواهد بود؟ ما نگفتيم بحث زبان دين و هدف بعثت پيامبران ، مسأله جامعه شناسى نيست ؛ ولى اين ها جزو مبانى مبحث است . البته مسأله زبان دين و هدف بعثت ، در جاى ديگر مورد بحث قرار گرفته ، ولى ما به عنوان جامعه شناس مسلمان و روحانى ، اول بايد اين مسايل را براى خود حل كنيم .
4 . مسأله ديگر ، هرمونتيك است . زمانى شما به عنوان جامعه شناس مسلمان ، مى خواهيد از حديثى برداشت جامعه شناسى كنيد ، ولى بلافاصله عدّه اى مى گويند كه اين برداشت شماست و قرائت ما چيز ديگرى است. اگر چنين شد ، تمام اين برداشت ها زير سؤال مى رود.
5 . مطلب ديگر نيازمند بحث ، اين است كه اصلاً فطرت يعنى چه و آيا ما فطرت داريم يا نه؟ هرچند بزرگان نيز در اين باره بحث كرده اند، اما محقق نيز بايد خود را فارغ نداند. اگر محققى در عمق ذهنش اين گونه بينديشد كه ما ظرف خالى هستيم و جامعه پُرمان مى كند ، اين يعنى انكار فطرت كه خودش هم توجه ندارد. بالاخره ما دارايى ها و توان مندى هايى داريم يا نه؟ قائل شدن به فطرت انسان و عدم آن ، خيلى تفاوت دارد. يكى اين كه بدون فطرت ، اين مسأله طرح مى شود كه انسان ها را مى توان متفاوت پرورش داد. اين همان انديشه هاى ماركسيستى است كه براساس آن ، انسان از بنياد عوض مى شود؛ يعنى اجتماعى مى انديشد ، اجتماعى مى خواهد و اجتماعى انتخاب مى كند كه آن مقاومت هاى شديد در برابر

صفحه از 156