گفتگو با حجة الاسلام حميد پارسانيا - صفحه 127

6 . جامعه شناسى حديث در رويكرد مدرنيسم

يك بار مى توانيم بگوييم علم مدرن يا پوزيتويستى ، يعنى آن چيزى كه از قرن نوزدهم به بعد تحت عنوان scienceمعنا مى گردد و اين لغت به آن معنا منصرف مى شود و معانى ديگر خود را از دست مى دهد ، اين اصلاً علم است يا علم نيست؟ يعنى يك بحث متافيزيكى و فلسفى راجع به خود اين بكنيم كه چه كسى گفته فلسفه ، دين و وحى علم نيست. اين اول بحث است . اين ها همه اش صد سال است اين حرف ها را به ما مى زنند و قبلاً هم كسى اين حرف ها را نمى زده. ما مى توانيم علمى داشته باشيم كه مبدأ دينى داشته باشد و اصلاً خود دين ، وحى و عقل علم است و در حوزه علم الاجتماع ، عقل عملى مى تواند فعال باشد . اگر به اين شكل گفتيم ، اصلاً جامعه شناسى مى تواند بايد و نبايد داشته باشد؛ اگرچه جامعه شناسى مدرن مى كوشد مدام اين بخش ها را كنار بزند. چه كسى گفته اگر در اين حوزه ها وارد شويد ، فلسفه اجتماعى است و علم اجتماعى نيست؟ خير ، اصلاً آن چيزى كه فلسفه اجتماعى است ، آن جا فلسفه به معناى علم است و علم اجتماعى است و علم ، همين است . در واقع خودتان بايد تعريفى از علم ارائه بدهيد . پس تعريف سكولارى كه در قرن نوزدهم از علم شده كه بايد آزمون پذير باشد ، اين يك لايه و مرتبه اى از علم است. اتفاقا همين علم ، به فضاهاى معرفتى بالاترى كه آن ها هم علم است ، متكى است . پس اگر مى خواهيد دين دار و اهل حديث باشيد ، يعنى مبانى كلامى حديث و باور به حديث را داشته باشيد ، بايد علم متناسب با آن را هم تأليف بكنيد . اگر به اين شكل وارد بشويد ، حتى مى توانيد جامعه شناسى دينى داشته باشيد كه منابع آنْ حس ، تجربه ، عقل ، وحى و الهام است. حالا وحى ، يا وحى تشريعى است و يا وحى انبائى ، و كلام معصوم ، از شمار وحى انبائى مى شود. اگر سند ، دلالت و جهت صدور كلام معصوم قطعى و يقينى بود ، اين از هر قاعده تجربىِ آزمون پذير قطعى تر است و در فضاى جامعه شناسى شما ، به عنوان اصل موضوع پذيرفته مى شود .
اگر به اين صورت مبنايى و بنيادى وارد بحث شديد ، حديث مى تواند به طور جدّى مبدأ تكوين و تكوّن جامعه شناسى حديثى باشد كه البته بخشى از جامعه شناسى دينى است؛ چون نمى توانيد عترت را از قرآن جدا كنيد . پس حديث به عنوان يكى از منابع مى تواند در كنار قرآن و عقل باشد . اگر شما حديث گرا و به تفكيك عقل و دين قائل شديد ، مى توانيد جامعه شناسىِ

صفحه از 133