ديگر از اين كارها نكند . يك چيزهايى هم هست كه برايش حد جارى مى شود ؛ يعنى مقدار مجازاتش در دين تثبيت شده است . خب آن ها چى هستند؟ آيا آن ها مى توانند آن نكات محورى باشند ، به ويژه اين كه مجازات هايش هم كم و زياد دارد ؛ از اعدام تا شلاق . بعد به يك جمع بندى رسيديم كه بايد حداقل عقل ، دين ، ناموس و اين ها رعايت شود تا نظمى برقرار بماند . اين را هم كسى نگفته كه حداقلِ نظم با اين ها برقرار مى شود ، ما مدعى هستيم كه اگر با نگاه جامعه شناسانه به دين نگاه كنيم ، نظريه دين اين خواهد بود .
كار بعدى كه انجام دادم ، اين بود كه اصلاً نظام اجتماعى در اسلام چگونه است . از مركز جهانى علوم اسلامى طلاب خارجى به من مراجعه كردند كه نظام اجتماعى اسلام را بر ايشان تدوين كنم . در آن جا من نظام خانواده ، نظام خويشاوندى، نظام محلى و جامعه شهرى را از درون روايات درآوردم و هنجارهايش را بررسى كردم . مقاله اى هم از من در مجله پيام زن چاپ شده به نام «ساختار خانواده علوى» . در آن جا چهار ـ پنج كتاب قابل قبول معاصر را درباره حضرت زهرا عليهاالسلام مبنا قرار دادم و هنجارهاى خانواده ؛ يعنى نقش شوهر، نقش همسر، نقش پدر، نقش مادر و نقش فاميل را آن جا توصيف كردم.
در سال 1375 سازمان تبليغات مجموعه مقالاتى را در كتاب شطّى از خون چاپ كرد كه من هم با كمك آقاى فضايلى مقاله اى در آن دارم . در آن جا آمديم روح مجاهدان كربلا و نظام تعاملاتشان را معرفى كرديم و اسمش را گذاشتيم جامعه شناسى گروه مجاهدان كربلا . اطلاعات را هم صرفا از كتاب منتهى الآمال به دست آورديم و مشغول فيش بردارى شديم و نمودار كشيديم و تعاملات آن ها را با فلش نشان داديم و نوع تعاملات را هم زيرش نوشتيم ؛ پشتيبانى ، احترام ، توصيه و . . . و جالب اين كه نوع تعاملات در موقعيت ها فرق دارد .
پس اول بايد متون را به جامعه شناسى ترجمه كنيم . اين به نظر من يك مقدمه است ؛ يعنى متن روايى را به كتابى كه دانشجوى جامعه شناسى بتواند آن را بخواند ، تبديل كنيم . ما در همين راستا يك كار خيلى گسترده اى در مشهد انجام داديم .
در تفسير راهنما ، ابتدا آيه ذكر شده و سپس برداشت هاى متعددى از آيات با ذكر شماره بيان گرديده است . كارى كه ما انجام داديم اين بود كه همين برداشت ها را با زبان جامعه شناسى ترجمه كرديم ، به گونه اى كه يك دانشجوى جامعه شناس بتواند آن مطالب را با درك جامعه شناسانه مطالعه كند و بفهمد و اين كار را در شانزده جلد تفسير راهنما انجام داديم .