گفتگو با دكتر غلامرضا صديق اورعي - صفحه 170

محتواى احاديث دينى ما ، گزاره هاى جامعه شناسانه استخراج كرد؟ اين البته يك مناسبت معيّن بين حديث و جامعه شناسى است . به طور طبيعى ، از منظرهاى ديگرى هم مى توان نگاه كرد و آن ها را مورد بررسى قرار داد . يك نگاه و منظر اين است كه ما با مطالعه احاديث ، گزاره هايى جامعه شناسانه استخراج كنيم . تجربه اى هم كه در اين سال ها انجام شده ، اين است كه اين كار شدنى است؛ به دليل اين كه بعضى ها كارهايى كرده اند و نمونه هايى از اين استخراجِ گزاره هاى جامعه شناسانه به دست آمده است .

2 . دسته بندى احاديث اجتماعى

رواياتى را كه گزاره هاى جامعه شناسانه از آن به دست مى آيد مى توان به دو دسته تقسيم كرد :
1 . گاه خود حديث ، شامل عبارتى است كه عينا مى تواند گزاره جامعه شناسانه تلقى شود. من به بحث پارادايم ها توجه دارم ، ولى اين عبور از يك مطلب حديثى به يك گزاره جامعه شناسانه ، دست كم در حد الهام ، ايجاد ذهنيت ، و به عنوان يك فرض و تخيّل فعّال يك عالِم است كه خيلى مهم نيست از كجا آورده و تنها بايد درستى و نادرستى آن را از لحاظ تجربى بررسى كرد ؛ البته دست كم مى توان جمله اى را از آن جا آورد و در يك مجمع جامعه شناسانه يا به عنوان فرضيه اى مطرح نمود .
2 . گاهى هم مشابه اين گزاره استخراج شده ، قبلاً در جامعه شناسىِ تجربى بيان شده و اين جمله جامعه شناسانه ، شواهد تجربى هم داشته است . خود اين مطالب را كه به صورت گزاره هاى جامعه شناسانه از احاديث استخراج مى شود ، من به دو دسته تقسيم مى كنم :
دسته اى از همان ابتدا و در متن حديث ، گزاره اى است كه رابطه بين دو واقعيت اجتماعى را بيان مى كند . براى مثال در خطبه قاصعه نهج البلاغه آمده كه وقتى اجزا و افراد يك قوم با هم متحد بودند ، هدف ها و منظورهايشان يكى بود ، دست هايشان پشتيبان هم بود ، همبستگى بالا و قوى داشتند ، ميل و محبتشان با هم بود و بعد همكارى و همراهى داشتند ، بر اقوام پيروز مى شوند و نعمت هاى فراوانى نصيبشان مى گردد ، ولى همين ها، موقعى كه الفت بينشان از بين رفت و كينه به جايش نشست و به جاى اين كه پشتيبان هم باشند ، با هم به جدال و نزاع و درگيرى پرداختند ، شكست مى خورند و حتى اسير اقوام ديگر مى گردند. ببينيد ، خود متن حديث ، يك گزاره جامعه شناسانه اى است درباره عوامل پيروزى سياسى يك قوم . مى گويد

صفحه از 181