گفتگو با دكتر غلامرضا صديق اورعي - صفحه 174

است جاى ارزش عوض شود. اين خودش يك تغيير ارزش هاست و جلوه هاى عملى پيدا مى كند ، بدون اين كه بحث وجود و عدم يك ارزش تغيير كرده باشد.
ببينيد ، مثلاً در آن تحقيقى كه خانم فاطمه جواهرى به عنوان پايان نامه انجام داده بود ، مى گويد قبلاً آدم ها براى دفاع از كشور به جبهه مى رفتند و ارزش داشت . بعد ما سؤال كنيم كه اگر دوباره جنگى بشود ، شما حاضريد برويد و جنگ كنيد ، خيلى ها حاضرند بروند و جنگ كنند. ما نمى توانيم آن احساس آدم هايى را كه اهل جنگ نيستند ، ولى به شكل ديگرى رفتار مى كنند ، در تحقيق نشان بدهيم .
روايت 21320 مى گفت توصيه دين اين است كه ارزش ها را به اين صورت ارزش گذارى و اوليت بندى كنيد. در روايت 21132 به عنوان يك انتقاد مى گويد در آخرالزمان ، مردمى مى آيند كه دچار تغيير ارزش ها مى شوند و اين تغيير ارزش هايشان به اين است كه اگرچه دين دارند و نماز مى خوانند ، ولى در سلسله مراتب ارزش هاى آن ها جابه جايى صورت گرفته است. جان رفته بالا ، مال رفته بعد ، و دين آمده سوم؛ حال اين كه در آن روايت ، توصيه دينى اين بود كه مال ، در خوبى ها پايين ترين باشد. پس اگر برعكس شده باشد ، اين با آن فرهنگ تفاوت مى يابد . اين جا جان و مال را فداى دين مى كرد ، آن جا دين را تا جايى رعايت مى كند كه مزاحم جان و مال نباشد. اين دو فرهنگ است ، ولى معنايش اين نيست كه دين دارى يا ندارى؟ نماز مى خوانى يا نمى خوانى؟ جواب مثبت است ، مگر در آن تزاحم هايى كه پيش مى آيد كه در آن جا ، سلسله مراتب فرق مى كند.
از اين رو ، گاه ما با جمع دو روايت يا چند روايت ، يك نكته جامعه شناسانه اى مى فهميديم كه حداقل فايده اش اين است كه ما اين ها را به عنوان مؤيّدِ برخاسته از وحى در نظر مى گيريم و به آسانى از گزاره هاى جامعه شناسانه هماهنگ با اين ها دست بر نمى داريم . چون در جامعه شناسى ، افراد مختلف آراى مختلفى ارائه مى دهند و هر كدام هم شواهدى مى آورند. اين ها بعضى وقت ها هم به لحاظ تجربى دچار نقدهايى مى شود . ما وقتى گزاره هايى داريم كه مؤيّدات دينى دارد ، مى فهميم كه پارادايم و مبانى اش قابل قبول است . پس اگر ما مطلبى را در پارادايم وحى ديديم كه تأييد شده ، دست كم پارادايم كلى اش را در جامعه شناسى به آسانى رها نخواهيم كرد؛ ولو گزاره هايى تنظيم شده ، دچار انتقادات تجربى بشوند. بايد ويرايش و مقدارى كم و زياد كرد ، نه اين كه اصل آن را رها نمود. اين كار ، براى جهت دادن به تحقيق ما

صفحه از 181