گفتگو با حجة الاسلام سيد حسين شرف الدين - صفحه 219

1 . ضرورت پژوهش در رابطه حديث و جامعه شناسى

رويكرد جامعه شناسى به حديث ، هم چون ديگر رويكردهاى علمى جديد به آن ، به عنوان سنت مأثور ، كه مجموعه اى از گفتارهاى متضمن قول ، فعل و تقرير حضرات معصوم عليهم السلام و بخش قابل توجهى از ميراث فرهنگى مدوّن و مقدس مسلمانان است ، رويكرد جديدى است؛ چه اين كه رويكرد جامعه شناختى به اصل دين ، تاريخ ، زبان ، هنر و برخى اقلام فرهنگى ، جديد مى باشد . البته ، برخى از آثار فرهنگى پيشين ، تا حدى با رويكردهاى تركيبى و اختلاط مورد توجه قرار گرفته ، هر چند به اقتضاى تفكيك عرصه هاى علمى و اختلاف منظر آن ها ، مطالعه اين آثار با رويكردهاى مجزا و نيز رويكردهاى چندگانه و ميان رشته اى نيز ، ضرورتى انكارناپذير دارد.
اين امر ، بخشى به عصرى و جوان بودن اين علوم ، از جمله جامعه شناسى با سبك و سياق ويژه آن ها در مقايسه با حديث بر مى گردد ، و بخشى هم به تفاوت آن ها در منظر ، مسايل ، نوع پرسش ها ، دغدغه ها ، روش ها ، پيش فرض ها ، مقدورات ، نيازها و تقاضاهاى محيطى و تاريخى و اهداف و اغراض مورد نظر و به عبارتى ، ويژگى هاى ساختارى ، محتوايى ، چارچوب هاى نظرى ، نقش و وظيفه و به طور كلى جهت گيرى كلان اين علوم مربوط مى شود. مطالعه حديث ، هر چند به خودى خود به عنوان مجموعه اى از دين مكتوب ، اصالتا در قلمرو جامعه شناسى يا ديگر علوم اجتماعى جاى نمى گيرد ، اما از برخى جهات و با در نظر آوردن برخى ملاحظات ، برقرارى اين ارتباط چندان هم دور از ذهن نيست . در اين گفتار ، بر

صفحه از 234