اين دانش ها مى توان نصوص يادشده را بهتر ارزيابى كرد . البته بايد به ياد داشت كه نظريه هاى اثبات نشده يا ابطال شده ، گاه ، راهزن پژوهش هاى عالمانه است .
اينها قواعدى دهگانه بود كه مى بايد نصوص و رواياتِ موضوع زن را در سنّت و سخن امام على عليه السلام بر پايه آنها بررسى كرد ، و آنچه از اين چنبره بيرون مى آيد ، ديدگاهى معقول است كه مى توان آن را چنين ترسيم كرد :
زنْ انسانى است كه همه مواهب رشد را دارد ؛ نقص و خللى در جوهر وجودش راه ندارد ؛ ابزار تكامل را به اندازه مردان واجد است ؛ در حيات و آفرينش استقلال دارد و طفيل ديگرى نيست . اُنوثت ، تنها وسيله اى براى بقاى نسل آدمى است ، و اين ، سنّت الهى در جهان است .
گفتنى است كه انوثتْ لوازم و ملزوماتى دارد كه در اندكى از ساحت هاى روانى و جسمى و نيز پاره اى تكاليف و حقوق ، تفاوت هايى ايجاد مى كند . به سخن ديگر ، ساحت هاى زندگى آدميان به دو بخش انسانى و جنسيتى تقسيم مى شود . ساحت انسانى ، زن و مرد نمى شناسد و جنسيت نمى پذيرد ؛ اما در ساحت جنسيت ، زن بايد كار زنانه كند و به لوازم و آثارش پايبند باشد ؛ چنان كه مرد بايد چنين باشد .