نويسنده كتاب معرفة الحديث درباره چگونگى نقل ها مى نگارد :
برخى از راويان ، كتابت را نيكو مى دانستند ، ولى حديث را مى شنيدند و در سينه نگاه مى داشتند و هرگاه فرصتى مناسب دست مى داد ، آن را مى نگاشتند ، گرچه با واژه هاى ديگر . اينان بيشترينِ راويان بودند . برخى نيز حديث را پس از شنيدن ، مكتوب مى كردند تا صحيح نقل شود ، و اينان در اقليت بودند . ۱
برخى از نويسندگان اهل سنّت نيز مى گويند :
وضعيت اكثر صحابه و پيشينيان ، گواهى مى دهد كه روايت را نقل به معنا مى كرده اند ، و دليل اين امر ، نقل هاى متعدد از يك حديث يا قصه است . ۲
با اين وصف ، روايت هاى متعدد ، گاه به يك خبر باز مى گردد . اين روش از آية اللّه بروجردى در مقام استنباط حكم نقل شده است . ۳ از اين رو ، از استفاضه يا تعدد خارج مى گردد ؛ چنان كه نمى توان بر قالب منقول ، حساسيت دقيق علمى به خرج داد . و ايشان به اين نكته نيز در استنباط هاى خود توجه مى كرد ، ۴ و فقط جايى را نشانه صدور واژه ها از معصوم مى دانست ، كه واژه ها در اصول متلقّات ، تكرار شده باشد . ۵ بنابراين ، بايد رواياتِ درباره زنان را از نظر نقل هاى متعدد و واژه هاى به كار رفته در آنها ، با اين معيار سنجيد و آن گاه به تفسير آنها پرداخت .
5 . قاعده اشتراك
اشتراك زنان و مردان در وجود و احكام و تكاليف ، قاعده اى است كه مقبول متكلّمان و اصوليان است . از سوى ديگر ، در زبان عربى تفكيك جنسيت در تعبيرها فراوان است . مثلاً فعل و اسم اشاره و ضمير ، به صورت مذكر و مؤنث ادا مى شود . در
1.بهبودى ، محمدباقر ، معرفة الحديث ، ص ۲۳ .
2.ادلبى ، صلاح الدين ، منهج نقد المتن ، ص ۷۷ .
3.مجله حوزه ، شماره ۴۴ ـ ۴۳ ، ص ۲۱۶ ـ ۲۱۵ و ۲۱۷ ؛ آينه پژوهش ، شماره ۷ ، ص ۱۹ ؛ منتظرى ، حسين على ، البدر الزاهر ، ص ۱۶۹ ، ۱۴۹ ، ۱۳۷ ، ۱۳۶ .
4.البدر الزاهر ، ص ۶۲ .
5.همان ، ص ۱۲۶ .