اين «امرء» در مقابل «امرأه» نيست ، بلكه فرهنگ محاوره اين است كه از انسان به عنوان مرد ياد شود ، نه به عنوان مرد در مقابل زن . ۱
در اين جا ذات اقدس اله مى خواهد به ما بفهماند من كه به صورت مذكر تعبير مى كنم ، براساس فرهنگ محاوره است ، نه اين كه كار مخصوص مرد باشد . بنابراين ، نبايد به زحمت افتاد كه چرا پيامبر اسلام فرمود : طَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ و نفرمود «مسلمة» ، تا به زحمت جواب داده شود كه در برخى نسخ «مسلمة» دارد يا در برخى از روايات «مسلمة» هم اضافه شده است ، يا اين كه بعضى از محدثانْ «مسلمة» را هم نقل كرده اند . اصلاً زحمت سؤال را نبايد تحمل كرد تا نوبت به زحمت جواب برسد . قرآن كريم در عين حال كه ما را به عظمت آن معنا آشنا مى كند ، ما را به خصوصيت فرهنگ محاوره هم راهنمايى مى كند . مى فرمايد : اگر سخن از مذكر است ، نه براى آن است كه اين وصف ، وصف مذكرهاست ، بلكه براى اين است كه در مقام لفظ ، اين چنين تعبير مى شود . ۲
6 . تاريخ صدور حديث
تاريخ هر حادثه و پديده ، از چگونگى وقوع آن خبر مى دهد ، و به شناسنامه اى مى ماند كه آيندگان را از هويت آن باخبر مى سازد .
سنّت (گفتار و كردار و تقرير معصوم) نيز گاه تاريخ بردار است . هر حديث از پسِ نيازى و در پاسخ پرسشى و در مقام تبيين حقيقتى و گاه براى وضعيت ويژه اى صادر شده است . و به تعبير ديگر ، شأن نزولى دارد كه دانستنش براى فهم بهتر حديث ، سودمند است . نخستين فقيهى كه بدين مسئله توجه جدّى ورزيد و در روش استنباط و شيوه تدريس بدان التزام داشت ، آية اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى بود . وى معتقد بود :
1.زن در آيينه جلال و جمال ، ص ۷۹ ـ ۷۸ .
2.همان ، ص ۸۱ .