بررسی تطبیقی کاربست پارادایم جهانی شدن فرهنگ و جهانبینی دینی بر ساماندهی زندگی بشریت با تأکید بر معارف رضوی
سال
/ شماره پیاپی
/
صفحه
36
چکیده :
متأثر از آموزه های رنسانس شاهد مبنا قرار گرفتن مؤلفه هایی چون اومانیسم، سکولاریسم و توجه صرف به عقلانیت در ساحت سیاسی ـ اجتماعی بشر هستیم؛ که این امر مهم تحولات کمی و کیفی ساختاری را در پی داشته است. سیطره نگرش منافع محوری صرف، نسبیت انگاشتن مذهب و معنویت در سطح جهان، رشد روزافزون درگیری های نژادی ـ قومی، استعمار و استثمار منابع انسانی ـ طبیعی، از بین رفتن استقلال و اراده بشریت به تبع توجه صرف به عقلانیت ابزاری، از نتایج آموزه های فوق و مهمترین مصداق آن، یعنی جهانی شدن فرهنگ است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که کدامیک از جهانبینی های لیبرال ـ دموکراسی و معارف رضوی توان و قابلیت تأثیرگذاری بیشتری در جهان مادی گرا و ایدئولوژی زده امروزی را دارند؟ یافته های پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار تحلیل گفتمان به دست آمده حاکی از آن است که مشکلات روحی روانی، متزلزل شدن بنیادهای خانواده و سایر ناهنجاری های اجتماعی ـ سیاسی از مهمترین پیامدهای حاکم شدن گفتمان جهانی شدن فرهنگ و دال مرکزی آن یعنی اومانیسم است. همچنین نگرش هایی نظیر مارکسیسم، نئومارکسیسم و ... نتوانستهاند این خلأ اساسی را پر کنند. به همین منظور به دنبال تزلزل معنایی و حمایتی سایر گفتمان ها، معارف رضوی به عنوان فرهنگ فرابشری و دال های مرکزی آن چون: محبت، رأفت، اخلاقمداری، عدالت و آزادی به عنوان مؤلفه های فطری ـ الهی که امروزه از گمشده ها و نواقص زندگی بشریت اند، میتوانند راهگشای معضلات کنونی و تحقق بخش خواسته های مادی و معنوی افراد و شکوفایی قابلیت های وجودی آنان شوند.
کلیدواژههای مقاله :تحلیل گفتمان، جهانی شدن فرهنگ، نظام سرمایه داری، معارف رضوی، اخلاقمداری، بحران هویت