بن مايه های غيبت امام عصر(عج) در روايات - صفحه 166

صَالِحٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ـ صلى الله عليه و آله ـ: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ کنْيَتُهُ کنْيَتِي، أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَکونُ بِهِ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ، ثُمَّ يُقْبِلُ کالشِّهَابِ الثَّاقِبِ يَمْلَؤهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛ 1 جابر بن عبد الله انصارى گويد: رسول خدا فرمود: فرزندم مهدى نامش هم نام من است و کنيه اش کنيه من، شبيه ترين مردم در خلقت و اخلاق به من است؛ غيبتى دارد و يک سرگردانى درباره اش پيش آيد که امت ها در آن گمراه شوند. سپس چون شهاب ثاقب پيش آيد و زمين را پر از عدل و داد کند؛ چنان‌که پر از جور و ظلم شده است.

بررسى سندى

غير از مفضل بن صالح ۲ و جابر بن يزيد جعفى ۳ ـ که وثاقتشان مورد ترديد است ـ تمام افراد سند، نزد رجاليان ثقه شمرده شده اند. اکنون بر مبناى گروهى که وثاقت اين دو راوى را مى پذيرند، اين سند «صحيح على التحقيق» است ۴ و حال آن‌که بر مبناى آية الله خويى به‌خاطر وجود «مفضل بن صالح»، سند ضعيف است.

تحليل روايات نبوى به گزارش صحابه

گذشت که تنها روايتى را که مى توان از جهت سندى پذيرفت، «روايت جابر» است. متن اين روايت نيز با ديگر آموزه هاى ما سازگار است. با توجه به اين‌که راوى آن جابر بن عبدالله انصارى از بزرگان صحابه و اصحاب سرّ اهل بيت عليهم السلام است، مى توان تصور کرد که او از دانسته هايى که ديگران را ياراى فهم نيست، آگاه باشد؛ چه اين‌که همو گزارشگر حديث لوح سبزين فاطمى است که اسامى دوازده امام در

1.. همان، ص۲۸۶، ح ۱.

2.. ترديد در وثاقت وى ابتدا از ناحيه ابن غضائرى آغاز شده و او را اينگونه توصيف كرده است: «المفضل بن صالح أبو جميلة الاسدى مولاهم النحاس ضعيف كذاب يضع الحديث». الرجال (ابن غضائري)، ص۸۸. به تبعيت از ابن غضائرى، علامه حلى نيز وى را تضعيف و نامش را در بخش دوم كتابش (من ارد قوله و...) آورده است. شيخ و برقى نيز تنها به توصيف طبقه وى پرداخته اند. در مقابل ابن داود حلى او را در بخش ممدوحين كتابش آورده است. الرجال (ابن داود حلى)، ص۳۹۰ و ۳۹۵. برنامه دراية النور نيز او را «امامى ثقة على التحقيق و ربما يضعف» معرفى كرده است. آية الله خويى وثاقت مفضل را نپذيرفته است. معجم رجال الحديث، ج۱۸، ص۲۲۷.

3.. ترديد در وثاقت جابر بن يزيد و روايات وى ريشه اى بس كهن دارد. كشى رواياتى را در وثاقت و عدم وثاقت وى گزارش كرده است. از آنجا كه وى به سال ۱۲۸ فوت كرده بيشتر بايد امام باقر را درك كرده باشد تا امام صادق. اما گزارشات راويان آن زمان بيانگر آن است كه وى از صادقين روايات متعددى گزارش كرده است به گونه اى كه زراره وقتى درباره أحاديث جابر از امام صادق سؤال مى كند، چنين پاسخ مى شنود: «ما رأيته عند أبى قط الا مرة واحدة وما دخل علىّ قط. اختيار معرفة الرجال، ص۱۹۱، ش ۳۳۵ از اين رو افرادى چون ابن داوود نيز وى را در شمار راويان ضعيف دانسته اند. الرجال ( ابن داوود)، ص۵۴۶. اما روايات مدح وى نيز در دست است كه طرفدارن وثاقت به آن تمسك مى كنند مثلاً زياد ابن ابى حلال مى گويد درباره روايات او اختلاف داشتيم اما روزى نزد امام صادق رفتم ايشان بدون مقدمه ابتدا فرمودند: «رحم الله جابر الجعفى كان يصدق علينا لعن الله المغيرة بن سعيد كان يكذب علينا». اختيار معرفة الرجال، ص۱۹۲، ش ۳۳۶ شيخ مفيد، ابن غضائرى، علامه حلى نيز او را توثيق کرده اند. دراية النور نيز درباره او نوشته است: «امامى ثقة جليل و ربما ضعف». آية الله خويى ضمن اعتماد به شهادت ابن قولويه، على بن ابراهيم، شيخ مفيد در رسالة العدديه و ابن غضائرى وى را ثقه دانسته است. معجم رجال الحديث، ج۴، ص۲۵.

4.. مانند آية الله سيد موسي شبيرى زنجانى، محققان برنامه دراية النور.

صفحه از 184