بن مايه های غيبت امام عصر(عج) در روايات - صفحه 180

سؤالى که امام هادى بارها، پس از معرفى فرزندشان به عنوان جانشين امامت، ۱ از شيعيان مى پرسيدند، اين است: «فکيف لکم بالخلف من بعد الخلف؟...لانکم لا ترون شخصه و لا يحل لکم ذکره باسمه».۲ اين عبارات را مى توان بارزترين معرفى و آماده‌سازى براى غيبت فرض کرد. امام، اين گونه مطالب و سؤالات را از عوام و خواص شيعه حتى در نامه‌نگارى ها مطرح مى کردند. متن چند نامه در دست است که در تمام آنها امام به کسانى همچون علي بن مهزيار ۳ ، علي بن محمد بن زياد ۴ و حتى در پاسخ به جماعت شيعه، مسائل مربوط به غيبت قريب الوقوع حجت آل محمد عجّل الله تعالي فرجه الشريف را گوشزد مى کردند. روايت زير را صدوق گزارش کرده است:
على بن عبد الغفار گويد چون ابو جعفر دوم در گذشت، شيعه به ابو الحسن صاحب العسکر عليه السلام نوشتند و از او از امر امامت پرسيدند. فرمود: تا زنده ام با من است و چون تقدير خداى ـ عز و جل ـ به من نازل شود، جانشين من براى شما آيد و چگونه خواهيد بود با خلف بعد از اين خلف. ۵
در دوران امام هادى بخش قابل توجهى از جامعه شيعه به خوبى با مسأله غيبت آشنا شده بودند. و چه بسا سختگيرى هاى حکومتى بر امام حسن عسکرى عليه السلام، ناشى از همان هراس حاکمان از تولد قائم آل محمد بوده است. در دوران امام حسن عسکرى، اگر پرسشى را کسانى نظير احمد بن اسحاق و يا محمد بن عثمان درباره جانشينى امام حسن مطرح مى سازند، بدين جهت است که فرزندى را که پيش‌تر نويد ولادتش داده شده بود نمى ديدند. از اين رو، امام، فرزند برومندشان را به اين دو بزرگوار نشان مى دهند، ولى آنان بايد بدانند که: «هذا أمر من أمر الله، و سر من سر الله ، و غيب من غيب الله » ۶ است و بدين ترتيب، احمد ـ که به دنبال علامتى بر امامت و غيبت فرزند امام عسکرى است ـ قلبش مطمئن مى گردد. ۷
در دوران امام عسکرى شيعيان فهيم خود به اين نتيجه رسيده بودند که امام نبايد در مرآى و منظر عموم باشد؛ چه اين‌که ائمه متأخر همگى در سنين جوانى به شهادت رسيده اند و از سوى ديگر، شيعه آموخته که مى تواند بدون حضور ظاهرى امام آموزه هاى دينى اش را از وکيلان و عالمان دينى بياموزد. پس اگر مدتى امام در نقطه اى ديگر حضور داشته باشد، به گونه اى که دست اجانب بدو نرسد، مايه خرسندى شيعه خواهد شد.

1.. با عبارتى نظير: الخلف من بعدي ابني الحسن.

2.. كمال الدين، ص۳۸۱، ح ۵ و ص۶۴۸، ح ۴.

3.. همان، ص۳۸۰، ح ۲.

4.. همان، ص۳۸۰، ح ۳.

5.. همان، ص۳۸۲، ح ۸.

6.. همان، ص۳۸۴، ح ۱

7.. يا أحمد بن إسحاق! مثله في هذه الامة مثل الخضر عليه السلام و مثله مثل ذي القرنين، و الله ليغيبن غيبة لا ينجو فيها من الهلكة إلا من ثبته الله ـ عزوجل ـ على القول بإمامته وفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه. فقال أحمد بن إسحاق: فقلت له: يا مولاي! فهل من علامة يطمئن إليها قلبي فنطق الغلام( بلسان عربي فصيح؟ فقال: أنا بقية الله في أرضه، و المنتقم من أعدائه، فلا تطلب أثراً بعد عين، يا أحمد بن إسحاق. فقال أحمد بن إسحاق: فخرجت مسروراً فرحاً.

صفحه از 184