1. بررسي لغوي
خليل بن احمد مينويسد:
رسخ الشيء رسوخاً إذا ثبت في موضعه... کالحبر يرسخ في الصحيفة و العلم يرسخ في القلب، و هو راسخ في العلم داخل فيه مدخلاً ثابتاً، و الراسخون في العلم يقال هم المدارسون؛ ۱
وقتي چيزي در جاي خود ثابت و استوار شود، ميگويند: «رَسَخَ الشّيءُ»؛ مانند جوهر که در کاغذ نفوذ ميکند و ثابت ميماند و دانش که در دل ثابت ميشود. او در علم راسخ است، يعني بهگونهاي ثابت و استوار در دانش وارد شده است. و «راسخان در علم» در باره کساني گفته ميشود که اهل درس و مطالعه و تحقيقاند.
معناي فوق را ديگران نيز آوردهاند. ۲
ابن فارس نيز مينويسد:
أصل واحد يدلّ علي الثبات و کل راسخ ثابت؛ ۳
راء، سين، و خاء داراي ريشه واحدي، حاکي از معناي ثابت و قرار گرفتن است و هر راسخي، ثابت و استوار است.
راغب نيز چنين ميافزايد:
و الراسخ في العلم المتخلّق به الذي لا يعرضه شبهة فالراسخون في العلم هم الموصوفون بقوله تعالي: الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا... ؛ ۴
راسخ در علم کسي است که به علم و دانش آراسته شده و شبههاي بر او عارض نميشود. پس راسخان در علم کساني هستند که در آيه ديگر چنين معرفي شدهاند که به خدا و رسولش ايمان آورده و سپس شک و ريب دچار نشدهاند.
در بيانات فوق، افزون بر ريشهشناسي لغوي، ديدگاه تفسيري خاصي را نيز ميبينيم. اما آنچه فقط به ريشهشناسي لغوي مربوط است، همان معناي ثبات و قرار گرفتن بدون تزلزل و تعدّي از حد و حريم خاص است.
قرطبي نيز براساس همين کاربرد، در کنار کاربردهاي ديگر، اين واژه را از اضداد شمرده است. ۵
به نظر ميرسد، با توجه به آنچه نقل شد، ميتوان دريافت که اين واژه حاوي دو وجه ايجابي و سلبي است. وجه ايجابي آن، حاکي از نفوذ و تعميق راسخان، در حريم دانش و موصوف شدن به علم و شناخت
1.. ترتيب العين، ج۱، ص۱۲۷ و ۱۲۸ و ۶۷۵.
2.. ر.ک: القاموس المحيط، ج۱، ص۵۱۴؛ تاج العروس، ج۷، ص۲۵۷.
3.. ترتيب مقاييس اللغه، ص۳۷۴.
4.. المفردات، ص۲۰۰.
5.. الجامع لأحکام القرآن، ج۴، ص۱۹.