معناشناسی « راسخان در علم » با تأکيد بر کاربرد روايی - صفحه 51

خبري است که مبتداي آن، «والراسخون في العلم» است و در مقابل جمله گذشته «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ...» جمله‌اي مستقل و شق دوم «اما» خواهد بود ۱ که «اما» با آن تقدير گرفته مي‌شود.
با توجه به اين که هر دو نظر قابل توجيه و دفاع است، برخي محققان با تأمل در مفاهيم کليدي آيه، در جستجوي نظر سومي برآمده‌اند که هر دو نظر گذشته را در کنار هم پذيرا باشد و در واقع، تعارض آن دو را رفع کند. اذعان به دو ساختار معنايي در آيات قرآن متکي به مباني خاصي است که به صورت مستقل قابل تبيين است. ۲
سيد مرتضي با وجود ترجيح ادبي و لغوي قول به عطف، وجه سوم را نيز مطرح کرده و براساس آن، علم تأويل به معناي علم تفصيلي و عيني به حقيقت متشابهات را مختص خدا شمرده (استيناف)، ولي علم اجمالي قابل دسترسي از متشابهات را نيز براي راسخان ميسر دانسته است (عطف). ۳
راغب اصفهاني نيز با تفصيل ميان قلمرو و گستره علم تأويل، به جمع ميان دو قول رسيده است.
او وجوه مختلف معناي متشابه و تقسيم ثلاثي متشابهات به لحاظ فهم‌پذيري را در سه قسم زير
گزارش مي‌کند:
يک. بخش فهم‌ناپذيري؛ مثل وقت قيامت و خروج دابّة الأرض و کيفيت آن.
دو. بخش فهم‌پذير براي عموم؛ مثل الفاظ غريب و احکام پيچيده.
سه. بخش فهم‌پذير براي خواص راسخ در علم؛ مثل آنچه در دعاي نبوي «اللهم فقّهه في الدين و علّمه التأويل» در باره علي عليه السلام و ابن عباس نقل شده و مراد بوده است.
سپس او نتيجه مي‌گيرد که عطف و استيناف، هر دو جايز و موجّه است. ۴
زرکشي نيز هر چند، در البرهان، قول به عطف را و در البحر المحيط استيناف را مي‌پذيرد، امّا در پايان، نزاع را لفظي شمرده و با نقل ديدگاه ابن اسحاق، چنين نتيجه مي‌گيرد که علم راسخان به تأويل به کلي قابل نفي نيست، بلکه سنخ علم آنان از علم الهي متفاوت است. آنان با استدلال و برهان و تدبّر
و ردّ متشابه به محکم به تأويل پي مي‌برند، اما خداوند علم ذاتي و ازلي داشته و نيازمند تفکر و
استدلال نيست. ۵
از زاويه ديگري علامه طباطبايي را مي‌توان ياد کرد که قول به استيناف را به‌گونه‌اي تقرير مي‌کند که در پايان با علم راسخان به تأويل به معنايي مشابه آنچه در بيان زرکشي گذشت، سازگار و قابل جمع است. ايشان آيه را در مقام نفي علم ذاتي و همه جانبه ديگران و حتي راسخان به تأويل قرآن مي‌شمارد و تأويل را نيز به حقايق ماوراي لفظي قرآن در مرتبه قبل از نزول ناظر مي‌داند که از درک مفسران بيرون است؛ در عين حال، بهره‌مندي راسخان را از جنبه‌هايي از اين حقايق، به دليل طهارت روحي و

1.. ر.ک: البرهان، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۵.

2.. در اين باره ر.ک: سايه‌ها و لايه‌هاي معنايي.

3.. امالي المرتضي، ج۱، ص۴۲۱.

4.. المفردات، ص۲۶۱ ـ ۲۶۲.

5.. البحر المحيط، ج۱، ص۳۶۷.

صفحه از 59