همچنين در روايت مشهوري از پيامبر( به نقل تني چند از صحابه، فضيلتهاي اخلاقي و روحي ملاک صدق رسوخ در علم شمرده شده که ميتواند در همين زمينه ارزيابي شود:
من برت يمينه و صدق لسانه و استقام قلبه و عفّ بطنه، فذلک الراسخ في العلم؛۱کسي که دستش به نيکي و زبانش به راستي و دلش به استواري و شکمش به عفّت و پاکي متّصف باشد، راسخ در علم است.
گزارشهاي مشابهي نيز از صحابه و تابعان قابل جستجو است که حاکي از تفسير رسوخ در علم به فضيلتهاي اخلاقي و رفتاري است و ظاهراً به همان معناي سلبي اشاره دارد. ۲
ثعالبي به نقل از ابن رشد شاهد صحت روايت نبوي گذشته را آيه 28 سوره فاطر ميشمارد که خشيت الهي را نشانه عالمان شمرده است:
(إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء...(.۳
در منابع شيعي نيز رواياتي از اهل بيت عليهم السلام همان وجه سلبي را تأييد ميکند. شيخ کليني به سند خود از امام کاظم( چنين نقل ميکند:
إنّ الله حكى عن قوم صالحين، أنهم قالوا:(رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ(حين علموا أنّ القلوب تزيغ وتعود إلى عماها ورداها، إنه لم يخف الله من لم يعقل عن الله، و من لم يعقل عن الله لم يعقد قلبه على معرفة ثابتة يبصرها و يجد حقيقتها في قلبه، و لا يكون أحد كذلك إلا من كان قوله لفعله مصدّقاً، و سرّه لعلانيته موافقاً، لأن الله تبارك اسمه لم يدلّ على الباطن الخفي من العقل إلا بظاهر منه، وناطق عنه؛۴خداوند از قوم صالحي حکايت کرده است که آنان چنين گفتهاند: پروردگار ما، دلهاي ما را پس از هدايت، نلغزان و رحمتي از سوي خويش ارزانيمان دار که تو بخشش گري. اين دعا را آنان از آن رو خواندهاند که آگاهي يافتند که دلها ميلغزد و به کوري و سقوط دچار ميشود. آري، کسي که عقل و خرد الهي نيابد، از خدا بيم ندارد و آن که عقل و خرد الهي نيافت، دلش به شناخت ثابت و استواري که بدان بصيرت يابد و حقيقتش را در قلب خود حس کند، نميپيوندد و به چنين مقامي تنها کسي نايل ميشود که کردارش صداقت گفتارش را برساند و درونش با برونش همگون باشد؛ چرا که خداوند بر عقل و خرد دروني و نهان همواره از راه ظاهر بيروني و آشکار و گواهي گويا راه مينماياند.
اين روايت ـ که به روشني به آيه هشتم سوره آل عمران اشاره دارد ـ حاوي نکات قابل توجهي است: يکم، از راسخان در علم ـ که بنا به سياق ظاهري آيه، گوينده دعاي ياد شده در سوره آل عمران هستند
1.. ر.ک: تفسير القرآن العظيم، ج۲، ص۵۹۹؛الاتقان، ج۲، ص۵۰۵؛ جامع البيان، ج۳، ص۱۸۵.
2.. ر.ک: الکشف والبيان، ج۳، ص۱۶.
3.. تفسير الثعالبي، ج۲، ص۱۲.
4.. الکافي، ج۱، ص۱۸.