محدوده مجاز تنبيه ‌بدنی کودکان از منظر روايات اهل بيت عليهم السلام - صفحه 65

احمد بن محمد از او روايت نقل مي‌کند ـ هم محمد بن يحيي خزاز است که اين مطلب نيز به قرينه راوي و مروي عنه ثابت است. ۱ اين شخص نيز مورد توثيق است ۲ و بالاخره، غياث بن ابراهيم نيز در کتاب‌هاي رجالي ثقه به حساب آمده است. ۳ بنا بر اين، معلوم مي‌شود که حديث مزبور از جهت سند، تمام بوده و اشکالي بر آن وارد نيست.
و اما از جهت دلالت بايد گفت که در نسخه‌هاي مختلف کتاب الکافي حديث ياد شده، به دو صورت نقل شده است: در برخي نسخه‌ها اين طور است:
ادّب اليتيم مما تؤدّب منه ولدک.
و در برخي نسخه‌ها چنين آمده است:
ادّب اليتيم بما تؤدب منه ولدک.۴
اين اختلاف در نسخه‌ها موجب تفاوت در معنا و دلالت حديث نمي‌شود و در هر دو صورت، حديث شريف دلالت دارد که تنبيه‌بدني، به خاطر تأديب، به طور مطلق جايز است و اين جواز، چنان‌که براي فرزند انسان ثابت است، براي يتيمي نيز که قصد تأديب او را داشته باشيم، جايز خواهد بود. بنا بر اين، به کمک اين روايت، جواز مطلق تنبيه‌بدني به منظور تأديب و تربيت ثابت مي‌گردد، ولي بايد ديد که آيا در باره ميزان تنبيه‌بدني ـ که اين حديث شريف در خصوص آن اطلاق دارد ـ از روايات ديگر استفاده تخصيص مي‌شود و حدّي از جهت مقدار تنبيه‌بدني، وجود دارد و يا خير؟

محدوديت از جهت مقدار تنبيه‌بدني

به منظور اثبات محدوديت در ميزان تنبيه‌بدني، يک روايت وجود دارد که ابتدا بايد از جهت سند و سپس از جهت دلالت بررسي شود تا معلوم شود که آيا اين روايت مي‌تواند تخصيص روايت مطلقي را که پيش‌تر اشاره شد، موجب شود يا خير؟ روايت مورد نظر اين است:
محمد بن يعقوب، عن الحسين بن محمد، عن معلّي بن محمد، عن الحسن بن علي، عن حماد بن عثمان، قال: قلت لابي عبدالله عليه السلام في ادب الصبي و المملوک، فقال: خمسة او ستة و أرفق.۵بر اين حديث، از جهت سند، ايراد گرفته شده که از جمله ايراد کنندگان مرحوم علامه مجلسي است که حديث مزبور را، بنا بر مشهور، ضعيف به حساب آورده است.۶به منظور مشخص شدن اشکال سندي اين روايت، تک تک افرادي که در سند آن آمده، مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

1.. جامع الرواة، ج۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶.

2.. رجال النجاشي، ص۳۵۹، ش ۹۶۴.

3.. همان، ص۳۰۵، ش ۸۳۳.

4.. الکافي، ج۶، ص۴۷.

5.. وسائل الشيعة، ج۲۸، ص۳۷۲.

6.. مرآة العقول، ج۲۳، ص۴۱۶.

صفحه از 71