بررسی مصداق « دابة الارض » در روايات فريقين - صفحه 82

روايات معاضد نيز همگي ضعيف و مهمل‌اند؛ نام راوي اول و پنجم در حديث نخست، در کتب رجالي نيامده است. به علاوه، سند دچار تصحيف گرديده است؛ يعني نام حسن بن احمد در سندي ديگر حسين بن احمد آمده است و نام فضل بن زيد نيز فضل بن زبير ذکر گرديده است. ۱
حديث دوم نيز مهمل است؛ زيرا نام حسن سلمي در کتب رجالي ذکر نگرديده و روايات متعارض نيز چون فاقد سند هستند، در درجه يکساني قرار دارند و حجيتي براي استناد ندارند.
روايات اهل سنت نيز، به شهادت برخي از مفسران اهل سنت، همگي ضعيف بوده و قابليت
بررسي ندارند. ۲

ارزيابي محتوايي روايات

صرف‌نظر از نقد سندي، اين روايات به دلايلي، از نظر محتوايي نيز قابل پذيرش نيستند؛ از جمله:

1. وجود روايات متعارض

اين روايات با روايات متعارضي که اين نسبت را از آن حضرت سلب مي‌کنند، تنافي دارند. اين روايات دو گروه را تشکيل مي‌دهند: يک دسته رواياتي که دابه را حيواني معرفي مي‌نمايند و دسته‌اي ديگر که در آنها امام عليه السلام ديگران را از اين گونه تطبيق‌ها منع فرموده‌اند:

دسته اول. رواياتي که دابه را حيواني مي‌دانند:

1. علامه مجلسي اين دو روايت را بدون سند، چنين آورده است:
حُذَيفَةَ، عَنِ النَّبِي( قَالَ: دَابَّةُ الْأَرْضِ طُولُهَا سِتُّونَ ذِرَاعاً، لَا يدْرِكُهَا طَالِبٌ، وَ لَا يفُوتُهَا هَارِبٌ، فَتَسِمُ الْمُؤْمِنَ بَينَ عَينَيهِ وَ تَكْتُبُ بَينَ عَينَيهِ «مُؤْمِنٌ»، وَ تَسِمُ الْكَافِرَ بَينَ عَينَيهِ وَ تَكْتُبُ بَينَ عَينَيهِ «كَافِرٌ»، وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيمَانَ، فَتَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِالْعَصَا وَ تَخْطِمُ أَنْفَ الْكَافِرِ بِالْخَاتَمِ حَتَّى يقَالَ يا مُؤْمِنُ وَ يا كَافِرُ.۳از پيامبر روايت شده است که طول دابة الارض شصت ذراع است و او به قدرى نيرومند است كه هيچ‌كس، نه به او مى رسد و نه از دست او مي‌تواند بگريزد، بر پيشانى مؤمن علامت مى گذارد و مى نويسد: مؤمن و در پيشانى كافر نشان مي‌گذارد و مى نويسد: كافر! با او عصاى موسى و انگشتر سليمان است.
2. روى ابن عباس أنها دابة من دواب الأرض، لها زغب و ريش، و لها أربع قوائم. ۴

1.. تأويل آلايات الظاهرة، ص۴۰۰.

2.. في ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۶۷؛ التحرير والتنوير، ج۱۹، ص۳۱۰.

3.. بحار الأنوار، ج۳۹، ص۳۴۵. اين روايت در کتب اهل سنت مسند آورده شده است: أخبرني ابن محمّد بن الحسين الثقفي، عن عمر بن أحمد بن القاسم النهاوندي، عن محمّد بن عبد الغفّار الزرقاني، عن أحمد بن محمّد بن هاني الطائي، عن محمّد بن النضر بن محمّد الأودي، عن أبيه، عن سفيان الثوري، عن شهاب بن عبد ربّه الرحمن، عن طارق بن عبد الرحمن، عن طارق بن عبد الرحمن، عن ربعي بن خراش، عن حذيفة.... ( الکشف و البيان، ج۷، ص۲۲۴)

4.. همان.

صفحه از 88