نسبتهاي ناروا
بخشي ديگر از روايات مربوط به اميرالمؤمنين عليه السلام، رواياتي است که مشتمل بر نسبتهايي نادرست به خدا، ملائکه، رسول خدا، خود آن حضرت و يا ديگران است. اين روايت را از نظر ميگذرانيم:
1.افسانه هاروت و ماروت (آيه 102 سوره بقره)
سيوطي در تفسير آيه 102 سوره بقره روايات متعددي نقل ميکند که طبق آنها هاروت و ماروت دو فرشته بودند که مرتکب گناه شدند و ستاره زهره هم در اصل، زني بود که باعث گمراهي آن دو شد. برخي از اين روايات هم از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است. در يکي از اين روايات از حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام از قول رسول خدا صلّي الله عليه و آله نقل ميکند:
لعن الله الزهرة فانها هي التي فتنت الملکين هاروت و ماروت.۱
در روايتي ديگر، از قول ايشان از رسول خدا نقل ميشود که ايشان زهره را از جمله مسوخ دانسته و فرمودهاند که دختر پادشاهي از بني اسراييل بوده که هاروت و ماروت را گمراه نموده است. و نيز تعداد زيادي از حيوانات، مانند فيل، خرس، پرستو، عقرب، عنکبوت، خرگوش و... نيز از جمله حيواناتي معرفي ميشوند که در اصلْ انسان بودهاند. ۲
اين داستان به صورتهاي گوناگون از کساني، مانند ابن عباس، ابن عمر، ابن مسعود، عايشه و... نقل ميشود و تقريباً هسته اصلي آن، همان است که در روايت ذيل به نقل از اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است:
ان هذه الزهرة تسميها العرب الزهرة و العجم اناهيذ، و کان الملکان يحکمان بين الناس فاتتهما فأرادها کل واحد عن غير علم صاحبه، فقال احدهما: يا أخي! انّ في نفسي بعض الامر، أريد ان أذکره لک، قال: اذکره، لعل الذي في نفسي مثل الذي في نفسک، فاتفقا علي أمر في ذلک. فقالت لهما المرأه: ألا تخبراني بما تصعدان به الي السماء و بما تهبطان به الي الارض؟ فقالا: باسم الله الاعظم. قالت: ما أنا بمؤاتيتکما حتي تعلمانيه، فقال احدهما لصاحبه، علمها اياه. فقال: کيف لنا بشدة عذاب الله؟ قال الآخر: إنا نرجو سعة رحمة الله، فعلمها اياه فتکلمت به فطارت الي السماء، ففزع ملک في السماء لصعودها فطأطأ رأسه فلم يجلس بعد، و مسخها الله فکانت کوکباً.۳
در باره اين روايت چند نکته قابل ذکر است:
الف. رد اين روايات از سوي اهلبيت عليهم السلام
شيخ صدوق در نقد اين افسانه، روايتي از امام حسن عسکري( و روايتي ديگر از امام رضا(
در پاسخ به پرسش مأمون در باره ستاره زهره و نيز ستاره سهيل ۴ نقل ميکند. ۵ در روايت امام حسن
1.. همان، ج۱، ص۹۷.
2.. همان.
3.. درباره ستاره سهيل نيز چنانكه مأمون ميگويد، اين افسانه شايع بوده كه اين ستاره در اصل باجگيري در يمن بوده است. سيوطي با اشاره به اين خبر، آن را از موضوعات ميداند. (ر.ک: النکت البديعات علي الموضوعات، ص۲۴۶)
4.. عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۲۶۹ ـ ۲۷۰.