2. نسبتي ناروا به خدا و رسول خدا (آيه 34 سوره نساء)
در تفسير آيه 34 از سوره نساء چنين روايتي نقل شده است:
... عن على قال: أتى النبيI رجل من الأنصار بامرأة له، فقال: يا رسول الله! ان زوجها فلان بن فلان الأنصاري و انه ضربها فأثر في وجهها، فقال رسول اللهI ليس له ذلک. فانزل الله(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ(، أى قوامون على النساء في الأدب، فقال رسول اللهI: أردت أمرا و أراد الله غيره .۱
اين روايت مستلزم دو نسبت نارواست: يکي آن که اراده رسول خدا بر خلاف اراده الهي باشد و ديگر، آن که به خداي متعال نسبت ظلم يا رضايت به آن و تأييد آن داده شود و رسول خدا از خدا نسبت به ظلم حساستر و دقيقتر باشد.
3. نجات اهل جماعت از امت (آيه 66 سوره مائده)
سيوطي در تفسير آيه 66 سوره مائده روايتي را از رسول خدا و در ذيل آن سخني را از اميرالمؤمنين نقل ميکند:
... أسلم، عن أنس بن مالک، قال: کنا عند رسول اللهI فذکر حديثاً، قال: ثم حدثهم النبيI، فقال: تفرقت أمة موسى على احدى و سبعين ملة، سبعون منها في النار و واحدة منها في الجنة، و تفرقت أمة عيسى على اثنين و سبعين ملة، واحدة منها في الجنة و احدى و سبعون منها في النار، و تعلو أنتم على الفريقين جميعاً بملة واحدة في الجنة و ثنتان و سبعون في النار، قالوا: من هم يا رسول الله؟ قال: الجماعات، الجماعات، قال يعقوب بن زيد: کان على بن أبى طالب إذا حدث بهذا الحديث عن رسول اللهI تلا فيه قرآناً(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ إلي قوله سَاء مَا يَعْمَلُونَ(، و تلا أيضاً(وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ(يعنى أمة محمدI.۲
ميتوان احتمال داد که اين روايت و امثال آن، مانند روايت «لا تجتمع امتي علي الخطاء» در پي انديشههاي خاصي که در برابر مکتب اهل بيت عليهم السلام قرار داشت، ساخته شده باشد که بر اساس آن، نجات با اهل سنت و «جماعت» است، نه در پيروي از اهل بيتي که رسول خدا در باره آنان به همراه قرآن فرمود:
ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا أبداً.
4. نسبت کفر به ابوطالب از زبان فرزندش (آيه 113 سوره توبه)
يکي از مسائل مورد اختلاف ميان شيعه و اهلسنت مسأله ايمان ابوطالب است. شيعه به استناد ادله گوناگوني، مانند اشعار
1.. الدر المنثور، ج۲، ص۱۵۱.
2.. همان، ج ۲، ص۲۹۷ـ ۲۹۸.