6. نسبت جدال ناروا به اميرالمؤمنين عليه السلام
روايت سيوطي در اين باره چنين است:
... عن على عليه السلام ، ان النبيI طرقه و فاطمة ليلاً، فقال: ألا تصليان؟ فقلت: يا رسول الله! انما أنفسنا بيد الله ان شاء ان يبعثنا بعثنا، و انصرف حين قلت ذلک و لم يرجع إلى شيئاً، ثم سمعته يضرب فخذه و يقول: وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَي ءٍ جَدَلا.۱
اين روايت را بحراني هم از زهري، از امام سجاد( نقل کرده و آن را چنين تأويل ميکند:
وَ کانَ الْإِنْسانُ، يعني: علي بن أبي طالب، أَکثَرَ شَي ءٍ جَدَلاً: أي متکلماً بالحق و الصدق.۲
اما منبع او مسند ابن حنبل و مسند الموصلي و ساير منابع اهل سنت است. چنين برخوردي با ادب اميرالمؤمنين عليه السلام نزد رسول خدا و نيز عزم و جديت آن حضرت در عبادت ـ که کسي در آن ترديدي ندارد ـ سازگار نيست. از اين رو، مرحوم شرف الدين آن را رد ميکند و بر بخاري، ناقل اصلي اين خبر، خرده ميگيرد که چرا از امام سجاد امثال اين اخبار موهون را نقل ميکند. ۳ اين نکته نيز قابل توجه است که اين روايت درصدد ترويج و توجيه جبرباوري است و از سوي ديگر، نخستين حاميان انديشه جبر اموياناند و ناقل اين خبر در نقل بخاري ۴ ابنشهاب زهري است که با امويان ارتباط نزديکي داشته است. ۵
7. نسبتهاي ناروا به سليمان عليه السلام
در باره زندگي سليمان( روايات متعددي نقل شده که متضمن اموري شگفت است و بدتر از آن، در بعضي از آنها نسبتهاي ناروايي به ايشان داده شده است؛ ازجمله سيوطي ذيل آيه 34 سوره ص از اميرالمؤمنين عليه السلام خبري طولاني نقل ميکند که مشتمل بر غرايبي است؛ مانند اين که شيطان در چشمه آبي شراب ريخت تا سليمان بنوشد و مست شود تا او انگشتر آن حضرت را بدزدد. ۶ سيوطي در دو جاي ديگر نيز از آن حضرت، دو خبر با اين مضمون نقل ميکند که حضرت سليمان در بهجا آوردن نماز عصر کوتاهي کرد. ۷
1.. الدر المنثور، ج۴، ص۲۲۸.
2.. تفسير البرهان، ج۳، ص۶۴۴.
3.. اجوبة مسائل جار الله، ص۶۹ ـ ۷۱.
4.. صحيح البخاري، ج۲۳ ـ ۲۵، ص۷۳ـ ۷۴.
5.درباره زهري و احوال او ر.ک: حلية الاولياء، ابونعيم اصفهاني، ج۳، ص۳۶۰؛ شذرات الذهب، ج۱، ص۱۶۲ـ ۱۶۳؛ الطبقات الكبري، ج۲، ص۲۹۶؛ درباره اختلافي كه در بين عالمان شيعه درباره او هست ر.ک: روضات الجنات، ج۷، ص۲۴۲ ـ ۲۴۹، به نظر ايشان، زهري ابتدا از طرفداران بنياميه بود، ولي سپس به امام پيوست. اما مرحوم امين در اعيان الشيعة، با آنكه از بسياري از كساني كه در تشيعشان ترديد وجود دارد، سخن ميگويد، به او (جز در يك جا در توضيح عنوان مشترك «زهري») اشارهاي ندارد. ابن ابي الحديد نيز در ذكر دشمنان و منحرفان از علي نام زهري را ذكر و خبري را هم در بدگويي او از آن حضرت و پاسخ تند امام سجاد( به او نقل ميكند. ( شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۱۰۲)
6.. الدرالمنثور، ج ۵، ص۳۱۱.
7.. همان، ج ۱، ص۳۰۵ ؛ ج۵، ص۳۰۹.