أو أذهب بها؟ قلت: ان کان لا بد أنا أذهب. قال: انطلق فان الله يثبت لسانک و يهدى قلبک، ثم قال: انطلق فاقرأها على الناس . 1
علامه طباطبايي در باره اين حديث ميگويد:
چيزى که در اين روايت باعث سوء ظن آدمى نسبت به آن است، اين که در آن، لفظ «يمن» آمده، در حاليکه به وضوح از خود آيه آشکار است که بايد آن را در روز حج اکبر در مکه، بر مردم مکه بخوانند. گويا عبارت روايت «به سوى مکه» بوده و براى اين که مشتمل بر داستان قضاوت بوده و خواسته اند آن را تصحيح کنند «به سوى مکه» را برداشته و به جايش «به سوى يمن» گذاشته اند. 2
4. تفسير «شاهد» در آيه 17 سوره هود
سيوطي از محمد بن حنفيه از پدرش چنين نقل ميکند:
... عن محمد بن على بن أبى طالب، قال: قلت لأبي: ان الناس يزعمون في قول الله«وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ»،انک أنت التالي، قال: وددت انى أنا هو و لکنه لسان محمدI .۳
اين در حالي است که اولاً، اين که مراد از «شاهد» در اين آيه زبان رسول خدا باشد، هيچ معناي محصلي ندارد و ثانياً، احتمال دارد که بر اساس روايات متعدد از شيعه و سني ـ که خود سيوطي هم در تفسير همين آيه نمونه آن را نقل کرده است ـ مراد از «شاهد» در اين آيه اميرالمؤمنين عليه السلام باشد.
5. سامري و اخذ اثر جبرييل عليه السلام
در داستان حضرت موسي عليه السلام در باره اين که سامري چگونه توانست گوساله زريني بسازد که صدايي خاص از آن برخيزد، سيوطي چنين روايتي از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل ميکند:
... ان جبريل لما نزل فصعد بموسى إلى السماء، بصر به السامري من بين الناس، فقبض قبضه من أثر الفرس و حمل جبريل موسى خلفه حتى إذا دنا من باب السماء صعد و کتب الله الألواح و هو يسمع صرير الأقلام في الألواح فلما أخبره ان قومه قد فتنوا من بعده، نزل موسى فأخذ العجل فأحرقه. 4 علامه طباطبايي در باره اين روايت ميگويد که طبق اين خبر جبرييل موسى را به آسمان برده، در حاليکه سياق آيات قصه در اين سوره و در سوره هاى ديگر با آن مساعدت ندارد و از اين عجيب تر، اين که سامرى خاک را از جاى پاى اسب جبرييل وقتى برداشت که جبرييل آمده بود تا موسى را عروج دهد، و چون اين قضيه در طور بوده، ناگزير بنىاسراييل و سامرى نيز بايد با او باشند، اما سامرى در ميان قوم بود،
1.. الدر المنثور، ج۳، ص۲۱۰.
2.. الميزان، ج ۹، ص۱۶۷.
3.. الدر المنثور، ج ۳، ص۳۲۴.
4.. همان، ج ۴، ص۳۰۶.