رويدادهاى سياسى مهم

پرسش :

رويدادهاى سياسى مهم در قرن سوم چه بود؟



پاسخ :

در نيمه اوّل قرن سوم هجرى ، برخى رويدادهاى سياسى در قالب قيام عليه حكومت عبّاسى خودنمايى كرد. اين قيام ها كه اغلب با رهبرى برخى علويان يا شيعيان و يا افراد منتسب به تشيّع بود ، نشانگر گسترش انديشه هاى شيعى در جهان اسلام است كه همواره با تحرّك و پويايى همراه بوده است. همچنين اين حركت هاى سياسى را مى توان حاكى از ضعف حكومت مركزى و تشتّت سياسى در جهان اسلام شمرد كه گاه به تجزيه و جدايى هاى سياسى نيز مى انجاميد.

شورش ها عليه عبّاسيان ، سابقه اى ديرينه دارد و به سال هاى نخست حاكميت اين خاندان باز مى گردد؛ امّا از حركت هاى نزديك به غيبت امام دوازدهم ، بايد به نهضت هاى ايرانى زمان معتصم اشاره كرد. قيام بابك خرمّى با نمودى دينى و هدفى سياسى ، خطرناك ترين حركتى بود كه عبّاسيان را تهديد كرد و از دوره مأمون تا زمان معتصم ، آنان را به خود مشغول داشت.[۱]معتصم پس از براندازى بابك ، حركتى مشابه آن را در طبرستان به سركردگى مازيار بن قارن (امير خاندان قارنى) سركوب كرد.[۲]

قيام زنگيان

در آستانه غيبت صغرا ، حركتى در نواحى جنوبى عراق و خوزستان رخ داد كه براى مدّتى دولت عبّاسى را به خود مشغول نمود. اين حركت توسّط شخصى به نام على بن محمّد ، رهبرى مى شد كه هوادارانش را عموماً سياه پوستان و بردگان اين نواحى - كه از كشور زنگبار در افريقا آورده مى شدند - ، تشكيل مى دادند . از اين رو ، به «قيام زنگيان» شهرت يافت. موفّق برادر خليفه معتمد ، چندين سال در نبرد با زنگيان تلاش كرد و در نهايت با مرگ رهبر آنها اين حركت نيز باز ايستاد.[۳]

قيام زيديان

از حركت هاى نزديك به عصر غيبتِ علويان ، بايد نخست از قيام محمّد بن قاسم زيدى نام برد كه در سال ۲۱۹ قمرى در طالقان ، حركتى را آغاز و شمار زيادى از خراسانيان را به خود جلب كرد ؛ امّا به دست سپاهيان معتصم دستگير و در زندان سامرّا در زمان متوكّل در گذشت.[۴]زيديّه در زمان مستعين (م ۲۵۲ ق) نيز به حركت هاى متعدّدى عليه حكومت دست زدند كه شايد بارزترين آنها ، شورش يحيى بن عمر در كوفه بود. قيام او ، رابطه اى مستقيم با بهبود اوضاع مادّى داشت . او به «الرضا من آل محمّد» دعوت مى كرد ؛ امّا حركت او پيروز نشد و خودش در جنگ با فرمانده عبّاسى كشته شد.[۵]البتّه قيام حسن بن زيد علوى در سال ۲۵۴ ق ، در طبرستان به نتيجه رسيد و منجر به برپايى امارت علويان در اين ديار شد كه حدود ۷۰ سال برپا بود.[۶]

قيام اسماعيليان

علاوه بر زيديان ، يكى ديگر از گروه هاى دينى - سياسى كه حركت هايى را عليه دولت عبّاسى دنبال مى كردند ، اسماعيليان بودند. آنان بعد از شهادت امام صادق(ع) ، اقدامات خود را به صورت دعوت پنهانى و با كمك مبلّغان ناشناسى كه به نقاط مختلف جهان اسلام گسيل مى داشتند ، عملى ساختند. دعوت سرّى آنان ، به قدرى پيچيده بود كه هنوز پس از مطالعات گسترده ، به درستى نام و نشان امامان و رهبران و داعيان ايشان در اين دوره دانسته نيست.[۷]اسماعيليان به همين گونه توانستند حركتى را هدايت كنند كه در نهايت در سال ۲۹۶ هجرى به قيامى در تونس در شمال افريقا و برپايى اوّلين حكومت رسمى اسماعيليه (فاطميان) انجاميد.

قيام قرمطيان

در همين زمينه بايد از حركت قرمطيان[۸]نيز ياد كنيم كه در نيمه دوم قرن سوم هجرى يعنى در اوايل غيبت صغرا خود را نشان داد و در ادامه دعوت اسماعيليّه بود. اين حركت كه به حمدان بن اشعث قرمط منسوب است ، در زمان معتمد و به سال ۲۶۱ هجرى در سواد عراق آغاز شد و دامنه آن به شام و بحرين نيز رسيد . اگر چه حركت آغازين قرمطيان از كوفه بود ، ولى چون در عراق ناكام ماندند ، به شام روى آوردند و فعّاليت هاى گسترده نظامى خود عليه حكومت را در آن جا دنبال كردند. در شام ، زكرويه بن مهرويه فارسى به كمك فرزندانش تلاش فراوانى براى تثبيت قدرت خود به كار بست ؛ ولى توفيقى نيافت و جملگى به قتل رسيدند و بدين ترتيب ، كار قرامطه شام به پايان رسيد.

امّا در بحرين ، قرمطيان توانستند با هم داستان كردن ابو سعيد جنابى با خود، موقعيت برترى به دست آورند. ابو سعيد ، پايه حكومت قرامطه را در اين منطقه نهاد و پسرش آن را به اوج رسانيد. در زمان وى ، نواحى هجر و احسا و قطيف نيز كه از توابع بحرين بودند ، تحت نفوذ قرمطيان در آمدند. به نظر مى رسد كه در زمان جانشين او ابو طاهر سليمان ، انحرافات شديدى در انديشه قرمطيان پديد آمد كه در غارتگرى ها و كشتار مسلمانان بى دفاع نمايان گرديد. او براى توسعه قلمرو و قدرت خود ، به اهواز و بصره و كوفه هجوم برد و مكّه را نيز غارت كرد. با مرگ ابو طاهر ، به سبب درگيرى هاى داخلى ، قدرت قرمطيان بحرين افول كرد ، هر چند كه تا نيمه قرن پنج ، امارت هاى محلّى ضعيفى در منطقه داشتند.[۹]

توجّه به اين نكته لازم است كه شيعيان دوازده امامى ، به تأسّى از امامان و بنا به عوامل ديگر ، از ورود به نهضت هاى انقلابى و دست يازيدن به اقدامات سياسى پرهيز مى كردند. با اين حال ، تحرّكات گروه هاى ديگر منتسب به تشيّع و اهل بيت عليهم السلام و نيز فرقه هاى زيدى و اسماعيلى معمولاً مشكلاتى براى آنان فراهم مى كرد. اين مسئله ، هم در دوره حضور ائمّه و هم در غيبت صغرا به وضوح مشاهده مى شود؛ زيرا تنها گروهى كه شخصيت و وجاهت عمومى براى در اختيار گرفتن خلافت و معارضه با حاكمان بنى عبّاس را داشت ، اهل بيت عليهم السلام بودند. از اين رو ، عبّاسيان از نام و نفوذ امامان(ع) وحشت داشته ، با آنان به شدّت برخورد مى كردند.

براى نمونه ، گرفتارى هاى امام صادق(ع) در عهد منصور عبّاسى و نيز امام موسى كاظم(ع) در زمان هارون الرشيد و امام هادى(ع) در دوره متوكّل ، بى ارتباط با قيام هاى محمّد نفس زكيّه (م ۱۴۵ ق) و حسين بن على حسنى (شهيد فخ) (م ۱۶۹ ق) و محمّد بن قاسم (م ۲۱۹ ق) نبود. در غيبت صغرا نيز شاهد هستيم كه حسين بن روح نوبختى - نايب سوم امام غايب) و حامى سياسى او ، ابو الحسن ابن فرات وزير ، به اتّهام همكارى با قرمطيان ، يكى زندانى و ديگر اعدام مى شود. با اين حال ، بعضى رجال شيعه مانند حمدانى ها و بويهى ها - چنان كه اشاره شد - با اقدامات خود به برپايى حكومت هايى توفيق يافتند و برخى ديگر از آنان نيز با نفوذ در بدنه حكومت عبّاسى موقعيت هاى سياسى و ادارى مهمّى به دست آوردند.[۱۰]

[۱]ر.ك: دولت عبّاسيان: ص ۱۵۴.

[۲]ر.ك: دولت عبّاسيان: ص ۱۷۰.

[۳]تاريخ سياسى اسلام، حسن ابراهيم حسن: ج ۲ ص ۱۸۶.

[۴]مقاتل الطالبيّين: ص ۴۷۲.

[۵]الكامل فى التاريخ: ج ۴ ص ۳۶۱ ، مقاتل الطالبيّين: ص ۵۰۶.

[۶]ر. ك: علويان طبرستان، حكيميان.

[۷]براى آگاهى بيشتر ، ر . ك : فرقه اسماعيليّه ، هاجسن و اسماعيليان ، برنارد لوئيس ، اسماعيليّه ، فرهاد دفترى .

[۸]قرمطيان ، شاخه اى انشعابى از اسماعيليّه بودند كه به قيام مسلّحانه و كشتار مخالفان با آداب و شعائر رسمى اسلام همانند حج اعتقاد داشتند . عقايد آنان به جهت رازدارى شديد آنها ، چندان روشن نيست ؛ ولى حمله به مكّه در سال ۳۱۷ هجرى و سرقت حجر الأسود و كشتار مردمان در اين حرم مقدّس ، نام آنها را مشهور كرده است. آنان در سال هاى ۲۸۶ - ۳۶۶ هجرى در بحرين ، احسا و قطيف حكومت داشتند .

[۹]ر. ك: تاريخ الطبرى: ج ۱۰ ص ۲۳ - ۲۷ و ۱۳۰ - ۱۳۶ و دولت عبّاسيان، طقوش: ص ۲۰۷ - ۲۱۰.

[۱۰]ر. ك: اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرا، حسين زاده ص ۱۳۳ به بعد.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت