خواهد بود و هنگام حصول داعي، ضروري ميباشد. وقتي اين مطلب ثابت شد، آشکار ميگردد که همه اينها به قضا و قدر الهي رخ ميدهد؛ زيرا قطعاً دواعي مستند به داعيي هست که آن را خدا در عبد ايجاد ميکند و اين دليل براي پرهيز از گرفتار آمدن در تسلسل است (تفسير الفخر الرازي: ج 6 ص 220).
ب ـ در اين بخش، فخر به دو مطلب پرداخته است. ابتدا برداشت خود و بقيه اشاعره را بيان نموده، و سپس نظر معتزله را نقل کرده و در رد آن کوشيده است.
وي در تبيين وَلَكِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ، بر آن است که «خداوند هر کس را که خواهد، توفيق ميدهد و هر کس را که خواهد، رها ميسازد. هيچ اعتراضي بر او در کارش نيست و ياران ما به اين آيه استدلال کردهاند که خداوند تنها آفريننده ايمان مؤمنان است و گفتهاند: زيرا خصم با ما موافق است که خداوند ايمان را از مؤمن ميخواهد و آيه دلالت دارد که او آنچه را بخواهد، انجام ميدهد. پس لازم است که آفريننده ايمان مؤمن، تنها خداوند متعال است و نيز چون دلالت دارد بر اينکه او هر آنچه را بخواهد، انجام ميدهد، پس اگر ايمان را از کفّار ميخواست، ايمان را در آنان ايجاد ميکرد و آنان مؤمن ميشدند و چون چنين نبوده، دلالت دارد بر اينکه خداوند، ايمان را از آنان نميخواهد، پس اين آيه دلالت دارد بر مسئله خلق اعمال و بر مسئله اراده کائنات».
فخر سپس به توضيح نظر معتزله ميپردازد:
معتزله، مطلق را، مقيد ساختهاند و ميگويند: «مقصود اين است که هر چه را از افعال خود بخواهد، انجام ميدهد»، در حالي که اين سخن معتزله به چند دليل ضعيف است: اوّل اينکه تقييد مطلق است، و دوم اينکه بنا بر اين تقييد، آيه، توضيح واضحات خواهد بود؛ زيرا معني آيه، اين ميشود که «آنچه را انجام ميدهد، انجام ميدهد» و سوم اين که هر کسي چنين است، پس در توصيف خداوند به اين وصف، دليلي بر کمال قدرت و علوّ مرتبه او نخواهد بود (همان: ص 221).
تحليل علاّمه نسبت به اين آيه، با آنچه فخر آورده است، تفاوتهاي بنيادي دارد. برخي از اين اختلافها را در عبارات زير ميتوان خلاصه کرد:
الفـ اختلاف در آيه به انسان نسبت داده شده، نه به خدا؛ زيرا اختلاف به ايمان و کفر و در بقيه معارف اصيل که در کتابهاي فرود آمده بر پيامبران خود دارد، تنها بر اثر ستم انسان حاصل گشته است، و دامن کبريايي خدا از انتساب به ظلم و ستم، دور است.
ب ـ خداوند، اختلاف جنگ برانگيز را نخواسته است، اما هر آنچه را بخواهد، انجام ميدهد و او خواسته که در کشاندن انسانها به جنگ، بر اساس اسباب طبيعي رفتار کند.
ج ـ به طور خلاصه، خداوند براي هدايت بشر، کتابها و پيامبران فرستاده و در نتيجه، انسانها بايد رو به سوي وحدت آورند، نه تفرقه، اما اگر به دليل ستم، به کافر و مؤمن تقسيم شوند و در بقيه امور زندگي نيز با هم تفاوت پيدا کنند، اگر خدا ميخواست، ميتوانست ريشه اين اختلاف را