بخشکاند، اما نخواسته و اين کار را مانند بقيه امور ديگر جهان، در مجراهاي طبيعي خود قرار داده است (رک به الميزان: ج 2 ص 322 ـ 323).
۲. يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا (النساء: آيه170) ؛ اي مردم! آن پيامبر [موعود]، حقيقت را از سوي پروردگارتان براي شما آورده است. پس ايمان بياوريد که براي شما بهتر است و اگر کافر شويد، [بدانيد که] آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست، و خدا داناي حکيم است.(
فخر، با اينکه اين آيه را توضيح داده، حتي اشارهاي اجمالي نيز به اختياري يا جبري بودن ايمان و کفر، نکرده است (تفسير الفخر الرازي: ج 11 ص 116). شايان ذکر است که وي، اين آيه را در جاي ديگري از تفسير خود آورده، امّا نکتهاي درباره آنچه محل کلام ما ميباشند، بيان ننموده است (همان: ج 3 ص 28).
علاّمه، نيز ابعادي از مضمون آيه را بيان کرده، و به آنچه درصددش هستيم، نپرداخته است و سپس فرموده:
آيه، عبارات جامعي است که هر چه بيشتر در تدبّر آن امعان نظر کني، معاني لطيفتري را آشکار ميسازد، و گستردگي عجيبي در بيان دارد؛ زيرا احاطه ملک خداوند بر اشياء و آثار آنها در زمينه کفر و ايمان و اطاعت و معصيت، مطالبي لطيف را افاده ميکند. پس بر تو باد بر تدبّر افزونتر ( الميزان: ج 5 ص 149).
۳. وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ(يونس: آيه ۹۹) ؛ و اگر پروردگار تو ميخواست، قطعاً هر که در زمين است، همه آنها يکسر ايمان ميآوردند. پس آيا تو مردم را ناگزير ميکني که بگروند؟(
نظر فخر رازي و علاّمه، در ذيل اين آيه، در بخش جبري بودن ايمان گذشت ( تفسير الفخر الرازي: ج 17 ص 172 ؛ الميزان: ج 10 ص 126). فخر، در ذيل آيه بعد (يونس: آيه100)، توضيحي دارد که قابل توجه است:
اصحاب ما، بر صحت گفتارشان که آفريننده کفر و ايمان، خداوند است، به اين آيه «ويجعل الرجس علي الذين لا يعقلون (يونس: آيه۱۰۰)؛ و خدا بر کساني که نميانديشند، پليدي را قرار ميدهد.» استدلال کردهاند و تقريرش آن است که، مقصود از رجس، «کار زشت» است. خداي تعالي فرموده: «انّما يريدُ الله ليذهب عنکم الرّجس اهلَ البيت و يطهرَکُم تَطهيراً»، و مقصود از رجس در اين جا، کار زشت است؛ کفر باشد يا معصيت، و مقصود از تطهير، بردن عبد است از پليدي کفر و نافرماني، به پاکي ايمان و فرمانبري. از آنجا که خداوند پيش از اين آيه آورد که ايمان، جز به خواست و آفرينش