جبري يا اختياري بودن « ايمان و کفر » - صفحه 41

فخر، سخن خود را درباره اجباري يا اختياري بودن ايمان در اين آيه، در سه بخش سامان بخشيده است. ابتدا نظر معتزله را بيان کرده و سپس جواب خود را تقرير نموده و در پايان، مطلبي را از غزالي آورده است. وي نظر معتزله را چنين به رشته تحرير کشيده:
معتزله گفته‌اند: فمن شاء فليؤمن و مَن شاءَ فليکفُر ، صريح در آن است که ايمان و کفر و اطاعت و عصيان، به عبد و اختيار او، وانهاده شده است و کسي که اين مطلب را انکار کند، با صريح قرآن مخالفت مي‌ورزد ( تفسير الفخر الرازي: ج 21 ص 120).
فخر سپس مي‌گويد:
برخي از معتزله، از من درباره اين آيه پرسيدند، و گفتم: «اين آيه، از قوي‌ترين دليل‌ها بر صحت گفتار ما است؛ زيرا آيه، صريح است در اين که حصول ايمان و حصول کفر، متوقف بر حصول مشيت ايمان و حصول مشيت کفر است، و عقل صريح، نيز بر اين مطلب دلالت دارد؛ زيرا عقل اختياري، حصولش بدون قصد و اختيار، ممتنع است. وقتي اين مطلب را دانستي، مي‌گوييم: حصول اين قصد و اختيار، اگر به قصد و اختياري ديگر باشد که بر آن پيشي گرفته است، لازم است که هر قصد و اختياري، مسبوق به قصدي ديگر باشد تا بي‌نهايت، و اين محال است. پس اين قصدها و اختيارها، پايان يابد به قصد و اختياري که خداوند آن را در عبد به اضطرار مي‌آفريند که با حصول اين قصد و گزينش اضطراري، سبب حصول فعل مي‌گردد. پس انسان بخواهد يا نخواهد، اگر در قلبش، آن مشيت جازم بدون معارض حاصل نشود، فعل بر آن مترتب نمي‌گردد، و وقتي آن مشيت جازم حاصل شود، بخواهد يا نخواهد، ترتب فعل بر آن ضروري است. پس حصول مشيت، مترتب بر حصول فعل است و اين‌که حصول فعل، مترتب بر مشيت باشد. پس انسان مضطر است به صورت مختار (همان).
فخر، سپس به بيان نظر غزالي در اين باره پرداخته است:
شيخ أبو حامد غزالي، اين مطلب را در باب توکل از کتاب احياء علوم الدين، چنين تقرير نموده: «پس اگر بگويي به وجدان و ضرورتاً مي‌يابم که اگر فعل را خواهم، توان بر فعل دارم و اگر ترک را خواهم، توان بر ترک دارم، پس فعل و ترک، وابسته به من است، نه به غير من». غزالي از اين سخن جواب داده که: «گيرم که تو در درونت اين مطلب را وجدان مي‌کني، اما در درونت مي‌يابي که اگر بخواهي خواستن فعل را، آن مشيت حاصل شود، و اگر نخواهي آن مشيت را حاصل نگردد، بلکه عقل شهادت مي‌دهد که انسان، فعل را به پيشي گرفتن مشيتي ديگر بر آن مشيت مي‌خواهد و وقتي فعل را خواهد، حصول فعل بدون توان و اختيار در اين جايگاه حاصل شود. پس حصول مشيت در قلب، امري ضروري است و ترتب فعل بر حصول مشيت نيز، امري لازم است و اين دلالت دارد بر اين‌که همه [اين‌ها]، از خداوند تعالي است (همان).
علاّمه اين آيه را به گونه‌اي ديگر فهميده و معنا نموده است:

صفحه از 44