«الي نيرانکم» استعاره مصّرحه است که گناهان به آتش تشبيه شدهاند؛ چون خاصيت گناه هلاک ساختن و نابود کردن چيزي است که در آن واقع ميشود. «اَوْقَدْتُمُوها» ترشيح و ذکر چيزي است که ملايم و سازگار با مستعارمنه است. «فاطفوها» ترشيح ديگري از مستعارمنه است. امکان دارد که کلام استعاره تمثيلي باشد؛ به اين صورت که هيأت انتزاع شده از گناهکار و آلودگي او به گناه نابود کنندهاش و تخفيف آن به وسيله نماز به هيأتي تشبيه ميشود که از بارکننده آتش بر پشت خود انتزاع ميگردد. پس خاموش ساختن آن با نماز خود يک حقيقت است. ۱
در توضيح حديث «خرج من ذنوبه» مينويسد:
پاک شدن از گناه را به خروج از منزل تشبيه کرده است پس کلام استعاره مصّرحه تبعيّه است يا اين که گناهان به چيزي که احاطه بر انسان دارد مانند لباس و غيره تشبيه شده است چنان که خداوند متعال ميفرمايد: «و احاطت به خطيته»۲ پس کلام استعاره بالکنايه و ذکر خروج تخييل است. ۳
توجه به قرينههاي مؤثر در فهم حديث
متن حديث يک مجموعه بسته و مستقل از هرگونه وابستگي به بيرون نيست. حديث نيز مانند ديگر اسناد تاريخي بر جا مانده، ممکن است با همه حاشيهها و رشتههاي مرتبط با آن به دست ما نرسيده باشد. اين نکته ما را ملزم ميسازد که در فهم حديث تنها به فهم الفاظ آن از آغاز تا پايان بسنده نکنيم و همه قرينهها و حتي عناصر غير زباني اما مرتبط را نيز بيابيم.
از اين رو، توجه به قرينههاي پيوسته و ناپيوسته کلام در فهم آن نقش مهمي دارد. مراد از قرينه امري است که به گونهاي ارتباطي لفظي يا معنوي با کلام دارد و در فهم مفاد آن و درک مراد گوينده مؤثر است. ۴ امور گوناگوني با کلام گوينده مرتبط هستند که دستهاي از آنها پيوسته به آن (قرينه داخلي) و دستهاي ديگر غير پيوسته است (قرينه خارجي). شيخ بهايي در تبيين احاديث، گاهي از قرينههاي داخلي و گاهي نيز از قرينههاي خارجي استفاده کرده است. وي در شرح حديث اول با تمسک به ظهور لفظ «امت» در «جميع امت» ميگويد:
چون همه امت مراد است، پس مقصود از «من حفظ علي امتي اربعين حديثاً» احاديثي است که همه به آن نياز دارند و از آن بهره ميبرند؛ مانند «لا صلوة الا بطهور» و «جعلت لي الارض مسجداً و طهوراً»، نه احاديثي که بعضي از امت
1.. همان، ص۱۸ـ۱۹، حديث۳.
2.. سوره بقره، آيه۸۱.
3.. اربعين، ص۸۳، حديث۱۰. براي نمونههاي ديگر ر.ک: ص۲۲، حديث۴؛ ص۵۱، حديث۵؛ ص۵۳، حديث۵؛ ص۷۰، حديث۸؛ ص۷۴ حديق ۹؛ ص۷۵، حديث۹؛ ص۷۷، حديث۹؛ ص۷۸، حديث۹؛ ص۸۰، حديث۹؛ ص۸۳، حديث۱۰؛ ص۹۴، حديث۱۲؛ ص۱۰۴، حديث۱۵؛ ص۱۸۷، حديث۳۲؛ ص۱۹۲، حديث۳۴؛ ص۱۹۴، حديث۳۵؛ ص۱۹۵، حديث۳۵؛ ص۱۹۸، حديث۳۵؛ ص۲۳۶، حديث۳۹.
4.. روش شناسي تفسير قرآن، ص۱۱۰.