کلمه نقش آن را بفهمانند، اما گاه هيچ يک از اين دو کار به روشن ساختن نقش کلمه کمک نميکند و معناي ترکيب و جمله به سبب ترکيبهاي متعدد و محتمل و گوناگون مبهم ميماند. آشنايي با قواعد علم نحو احتمالات اوليه اعراب و ترکيب را تقليل ميدهد تا هر آنچه را که با قوانين دستور زبان عربي ناسازگار است، کنار بگذاريم. اين قاعده عمومي در همه سخنان، بويژه در احاديث، بيشتر جاري است؛ چه آنان خود را به درستي فصيح دانستهاند: «اَعرِبوا حديثنا فانا قوم فصحاء». ۱ و فصيح سخن غير منطبق بر قوانين استوار ادبي نميگويد. ۲ بنا بر اين، پس از فهم تک تک واژهها ميتوان با آگاهي از علم نحو و نقش کلمه در جمله به فهم درست از حديث دست يافت.
از آنجايي که شيخ بهايي مسلط بر علم نحو بوده است، ميتوان اين تسلط را در جاي جاي كتاب اربعين وي مشاهده کرد. او در تبيين و شرح احاديث نيز به خوبي از عهده برآمده است و با فرق گذاشتن ميان فقير و مسکين، به عطف مسکين بر فقير استناد کرده است. ۳
در حديث چهارم ـ که امام باقر عليه السلام چگونگي وضوي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را تشريح ميکند ـ از حرف عطف «ثُمَ» استفاده ميکند: «ثُم مسح بيده الجابنين جميعاً». مرحوم شيخ بهايي ميگويد: لفظ «ثم» در اين حديث ـ که در چند موضوع ذکر شده است ـ در معناي خود ـ که تراخي است ـ به کار نرفته است، بلکه به معناي «فاء» به کار رفته است و استعمال «ثم» به اين معنا در کلام بليغان بسيار است؛ ۴ چون در ميان افعال وضو نبايد فاصله باشد، بلکه موالات ـ که همان پيوستگي افعال است ـ در وضو شرط است. در شرح حديث امام صادق ـ که از ارواح مومنان سؤال شد، فرمود: «في الجنة علي صور ابدانهم» ـ شيخ بهايي ميگويد : علي صور ابدانهم، احتمال دارد خبر دوم براي مبتدا محذوف باشد و احتمال دارد حال باشد و احتمال دارد «علي» به معناي «في» باشد؛ همچنان که در آيه شريفه وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهلِها۵ ، به معناي «في» آمده است. ۶
شيخ در باره متعلق جار و مجرور «عليَّ» در حديث «قد کثرت عليَّ الکذابة»، ميگويد: احتمال دارد «عليَّ» متعلق به کذاّبه باشد. در اين صورت، معناي حديث اين ميشود: به درستي که بسيار شده است دروغگوي بر من. و احتمال دارد «عليّ» متعلق به «کَثُرَت» باشد؛ البته با تضمين معناي «اجتمعت» در آن که در اين صورت، معناي حديث چنين است : بسيار شدهاند، در حالي که مجتمعاند بر من دروغگويان. ۷ شيخ در شرح حديث «کُن لله يا بُنيَّ عاملاً» ميگويد که مقدم شدن ظرف «لله» مفيد حصر است؛ يعني بايد عمل تو فقط براي خدا باشد. ۸
1.. مرآة العقول، ج۱،ص۱۸۲.
2.. روش فهم حديث، ص۹۵ـ۹۶.
3.. همان، ص۷۶، حديث۹.
4.. همان، ص۲۳، حديث۴.
5.. سوره قصص، آيه۱۵.
6.. همان، ص۲۴۹، حديث۴۰.
7.. همان، ص۱۳۱، حديث۲۱.
8.. همان، ص۱۴۱، حديث۲۲.