در موارد متعددي از نکات نحوي براي تبيين و شرح احاديث استفاده نموده است. ۱ نکته جالب در کتاب، بيان نکات خلاف قواعد متعارف و مشهور علم نحو است؛ به عنوان مثال، مشهور در کتب نحو اين است که بدل ميتواند به جاي مبدل منه قرار گيرد. اما مؤلّف اربعين ميگويد که اين مطلب از نظر بسياري از محققين لازم نيست. ۲
يکي از قواعد نحوي اين است که جار و مجرور نميتواند مبتدا قرار گيرد، بلکه بايد خبر قرار گيرد. اما شيخ در شرح حديث «و انّ من عبادي لايصلحه الا الغني» ميگويد: بهتر است در اينجا جار و مجرور را اسم«اِنّ» و موصول را خبر آن در نظر بگيريم و اين مطلب گر چه خلاف قواعد نحوي است، ولي بعضيها اين ترکيب را در آيه شريفه وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللّه وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ۳ جايز دانستهاند. و از نظر معنا همين ترکيب درست به نظر ميرسد. ۴
علوم بلاغي
از آنجايي حديث به زبان عربي بيان شده و در برگيرنده تمام سبکها و شيوههاي بياني آن زبان از جمله مجاز است و استعاره و کنايه و گونههاي ديگر مجاز و صنايع ادبي مايه شيريني زبان و زيبايي آن است، اما وقوع آنها در کلام موجب ميشود معناي ترکيب را نتوانيم از کنار هم نهادن معناي يک يک کلمات دريابيم. سخنان پيشوايان دين ما همچون کتاب آسماني قرآن سرشار از فصاحت و بلاغت و آراسته به همه گونه زيبايهايي لفظي و معنوي است. هرگز نميتوان انتظار داشت معاني رفيع ـ که تراوش روحهايي بلندترند ـ در قالب الفاظي معمولي و گاه خشک و بي جان بگنجند تا بتوان آنها را قطعه قطعه کرد و هر بسته را در درون يک واژه جاي داد. مانع ديگر فاصله فراوان بين گستره و ژرفاي آگاهي امامان از غيب نامحسوس و سطح درک و فهم ما مخاطبان است. ما به دنياي خاکي خو کردهايم و بايد از رهگذر همين دنياي محسوس به دنياي معقول برسيم و ديدهها را دليل بر ناديدهها بگيريم و اين همان جانمايه تشبيه است که خود جانمايه استعاره است. امامان به دليل اين فاصله ما را از رهگذر تشبيه به عالم برتر رهنمون ميشوند. ۵
از اين رو، در شرح احاديث معصومان عليهم السلام بايد به اين جنبه از سخنان آنها توجه ويژه نمود و لطافتهاي بياني را تشريح نمود. شيخ بهايي با توجه به توانمندي خود در اين زمينه به اين مهم نيز توجه خاص نموده است که به ذکر نمونههايي از آن اکتفا ميشود.
در شرح حديث «قوموا الي نيرانکم الّتي اوقدتموها علي ظهورکم فاطفوها بصلاتکم» مينويسد:
1.. همان، ص۸، حديث۱؛ ص۱۸، حديث۳؛ ص۲۳، حديث۴؛ ص۵۰، حديث۵؛ ص۵۶، حديث۶؛ ص۷۱، حديث۸؛ ص۸۰، حديث۹؛ ص۱۳۱، حديث؛ ص۱۴۱، حديث۲۲؛ ص۱۵۴، حديث۲۶ ص۱۹۴، حديث۳۵؛ ص۲۴۲، حديث۳۹؛ ص۲۴۷ حدث ۳۹.
2.. همان، ص۱۳۲، حديث۲۱.
3.. سوره بقره، آيه ۸ .
4.. اربعين، ص۱۹۴، حديث۳۵.
5.. روش فهم حديث، ص۱۰۱؛ علامه طباطبايي و حديث، ص۳۷؛ آشنايي با علوم حديث، ص۲۴۵.