نسخ حديث، امكان و محدوده آن - صفحه 39

عالمان مسلمان، مورد اجماع مي‌‌دانند؛ از جمله فخرالدين طريحي كه پس از ياد آوري حديث «امر النبي صلي الله عليه و آله و سلم مثل القرآن ناسخ و منسوخ»، ۱ مي‌نويسد:
هو في القرآن والحديث النبوي اجماعي من اهل الاسلام. ۲
سخن زير از امام علي عليه السلام كه ضمن بيان اقسام احكام الهي ايراد شده ـ گوياي وقوع نسخ در حديث، به سان وقوع نسخ در قرآن است:
مثبت في الكتاب فرضه و معلوم في السنة نسخه و واجب في السنة اخذه و مرخص في ‌الكتاب تركه ... ۳ ؛
[برخي امور] وجوب آنها، در قرآن ثابت شده و حال آن كه منسوخ شدن آن در سنت، معلوم است، و [برخي ديگر] عمل نمودن به آن، در سنت واجب گرديده و در قرآن، ترك كردن آن، اجازه داده شده.
ابن ابي الحديد، براي نوع نخست اين عبارت، به آيه شريفه وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهدُوا عَلَيْهنَّ أَرْبَعَةً مِنكُمْ فَإِن شَهدُوا فَأَمْسِكُوهنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّه لَهنَّ سَبِيلاً۴ ، مثال مي‌‌زند كه با احاديث دلالت كننده بر رجم زنا كار در زناي محصنه، نسخ شده است و به عنوان مثال براي نوع دوم، به روزه روز عاشورا اشاره مي‌‌كند كه به گفته وي، بر اساس حديث، واجب بوده، سپس با آيات دلالت كننده بر وجوب روزه رمضان نسخ گرديده است. ۵ فخرالدين طريحي نيز مي‌‌نويسد:
حديث شهر رمضان نسخ كل صوم. ۶
در ضمن بحث، از روايات ديگري كه به صراحت، گوياي وقوع نسخ در حديث است و نيز نمونه‌هاي قابل توجهي در اين زمينه ياد خواهيم نمود.

ضرورت، پيشينه و تبيين موضوع بحث

موضوع نسخ در قرآن همواره مورد توجه عالمان علوم قرآني بوده و در باره آن، كتاب‌ها و رساله‌هاي فراواني به رشته تحرير در آمده است؛ براي نمونه مي‌‌توان در اين زمينه، به كتاب‌ها و رساله‌هاي الناسخ و المنسوخ اشاره نمود كه نويسندگان ذيل تأليف نموده‌اند:

1.. الكافي، ج۱، ص۶۳.

2.. مجمع البحرين، ج۲، ص۴۴۴.

3.. نهج البلاغه، ص۳۶، خطبه۱.

4.. سوره نساء، آيه۱۵.

5.. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۲۲. ابن ادريس شافعي، در اين زمينه مي‌نويسد: « اخبرنا مالک، عن هشام‌ بن عروة، عن ابيه، عن عائشة انها قالت: كان يوم عاشورا يوماً تصومه قريش في ‌الجاهلية و كان النبي يصومه في الجاهلية، فلما قدم النبي صامه و امر بصيامه، فلما فرض رمضان كان هو الفريضة و ترك يوم عاشورا، فمن شاء صامه و من شاء تركه» (اختلاف الحديث، ص۴۹۸).

صفحه از 50