از پيامبر نقل ميکند. به عبارت ديگر، سبب ورود در نوع اول به پيامبر ختم ميشود، اما در نوع دوم به صحابي.
همانگونه که در نوع اول اشاره شد، بيشتر مباحث علم اسباب ورود حديث مربوط به همان نوع است. اين بدان علت است که اکثر قريب به اتفاق اسبابي که براي احاديث نقل شده، مربوط به دوران نبوت پيامبر است و موارد بسيار اندک و انگشت شماري را ميتوان يافت که سبب ورود آنها به بعد از عصر نبوت مربوط باشد. با اين حال، با استقصاي منابع روايي مواردي چند، در اين زمينه يافت شد که در اين جا به ذکر آنها ميپردازيم:
1. حديث: «أدّ الأمانة إلي من ائتمنک و لا تخن من خانک۱ ؛ امانت را به کسي که به تو اطمينان کرده (و آن را به تو سپرده) برگردان، و به کسي که به تو خيانت کرده، خيانت مکن». سبب آن را ابو داود چنين نقل نموده است:
يوسف بن ماهک مکي گويد: من براي فلاني نفقه يتيماني که سرپرستشان بود مينوشتم، ولي آن يتيمان اشتباهاً هزار درهم بيشتر از او دريافت کرده بودند و او هم به آنان داده بود. سرانجام به مالي به اندازه آن (مبلغ) که متعلق به يتيمان بود، دست يافتم، به وي( سرپرست يتيمان) گفتم: از اين مال هزار درهمي که از تو گرفتهاند، بردار، گفت: نه. پدرم برايم نقل کرد که از رسول خدا شنيده است که فرمود:«أدّ الامانة الي من ائتمنک و لا تخن من خانک»۲ ابن حمزه ميگويد: «اين سبب، بعد از عصر نبوت است». ۳
2. اخنف بن قيس گويد: به قصد ياري کردن اين شخص خارج شدم که ابوبکره مرا ديد و پرسيد: قصد کجا کردهاي؟ گفتم: ميخواهم پسر عموي رسول خدا، يعني علي را در جنگ جمل ياري کنم. اخنف گويد: ابوبکره به من گفت: اي اخنف، برگرد؛ زيرا من از رسول خدا شنيدم که فرمود:«إذا تواجه المسلمان بسيفيهما، فالقاتل و المقتول في النار»، قيل، يا رسول الله! هذا القاتل فما بال المقتول؟ قال: «إنه قد أراد قتل صاحبه»۴ ؛ هر گاه دو مسلمان با شمشير رو در روي همديگر قرار بگيرند (و با هم درگير شوند و يکي ديگري را بکشد) قاتل و مقتول هر دو وارد جهنم ميشوند». ابو بکره گويد که سؤال شد: اي رسول خدا، قاتل( جاي خود دارد که وارد جهنم شود) مقتول براي چه؟ فرمود: «زيرا او هم قصد کشتن حريفش را داشت». همانطور که از متن روايت بر ميآيد اين سبب هم، به بعد از عصر نبوت مربوط است. ۵
3. فروخ گويد: اميرالمؤمنين عمر به سوي مسجد بيرون آمد و طعام و خوراک پراکندهاي ديد، پرسيد: اين چيست؟ گفته شد: طعامي است که برايمان آوردهاند. گفت: خداوند آن را بابرکت گرداند! چه کسي آن را آورده است؟ گفته شد: اي امير المؤمنين، فروخ غلام عثمان و فلاني غلام عمر. او دنبال آن
1.. سنن الترمذي، ج۳، ص ۳۳؛ سنن ابي داود، ص۸۱۹ .
2.. سنن ابي داود، ص۸۱۸، ۸۱۹ .
3.. البيان و التعريف في اسباب ورود الحديث الشريف، ص ۴۹.
4.. صحيح البخاري، ص ۱۳۵۳؛ صحيح مسلم، ص ۱۳۷۷.
5.. البيانو التعريف في اسباب ورود الحديث الشريف، ص ۶۲.