گونه‌‌شناسی، اعتبار و معايب سبب ورود حديث - صفحه 56

شما هستيد که اين سخنان را گفته‌‌ايد؟! امّا [بايد بدانيد] قسم به خدا! من از همه شما بيشتر از خدا مي‌‌ترسم و از همه شما پرهيزگارترم. ولي با اين حال، مدتي روزه مي‌‌گيرم و مدتي هم روزه نمي‌‌گيرم و شب‌‌ها نيز، هم نماز مي‌‌خوانم و هم مي‌‌خوابم، با زنان هم ازدواج مي‌‌کنم، و کسي که از شيوه و سنت من روي گرداند، از امت من نيست.
2. سهل بن سعد ساعدي گويد: رسول خدا با مشرکان رو به رو شد و با آنان به جنگ پرداخت. وقتي که پيامبر از جنگ دست کشيد و به طرف اردوي خود مراجعت کرد، مشرکان نيز به سوي اردوي خود برگشتند. در بين اصحاب رسول خدا مردي بسيار جنگاور و دلير بود؛ به هر کسي که مي‌‌رسيد، دست‌‌بردارش نبود و او را با شمشير مي‌‌زد. ساير اصحاب گفتند: در بين ما امروز هيچ کس نيست که مانند آن مرد اجر و پاداش به دست آورده باشد. پيامبر فرمود: «ولي او اهل دوزخ است». يکي از اصحاب گفت: [چون اين مرد در ظاهر مجاهد خوبي است و فرموده پيامبر هم بي دليل نيست، پس مخفيانه] او را تعقيب مي‌کنم. لذا با آن مرد خارج شد. هر وقت مرد(جنگاور و دلير) توقف مي‌‌کرد، آن صحابي هم توقف مي‌نمود و هر وقت به سرعت مي‌‌رفت، او نيز بر سرعتش مي‌‌افزود. آن صحابي گويد که سرانجام آن مرد به شدت زخمي‌ شد و براي مرگ عجله کرد. دسته شمشيرش را بر زمين نصب کرد و نوک آن را بر روي سينه‌‌اش بين دو پستان خود قرار داد و روي شمشيرش خم شد و خودکشي کرد. آن صحابي فوراً پيش پيامبر آمد و گفت: شهادت مي‌‌دهم که تو رسول خدا هستي. آن حضرت فرمود:«موضوع چيست»؟ صحابي گفت: وقتي که به آن مرد گفتي او اهل دوزخ است و مردم از اين سخن شما تعجب کردند، با خود گفتم: اين موضوع را براي شما معلوم مي‌‌کنم. بنا بر اين او را تعقيب نمودم، سرانجام به شدت زخمي‌ شد و در مردنش عجله کرد و دسته شمشيرش را بر زمين نصب نمود و نوک آن را بر روي سينه‌اش قرار داد و بر نوک شمشيرش خم شد و خودکشي کرد. در آن هنگام رسول خدا فرمود:
«إنّ الرّجل ليعمل عمل أهل الجنّة فيما يبدو للنّاس و هو من أهل النّار و إنّ الرّجل ليعمل عمل أهل النّار فيما يبدو للنّاس و هو من أهل الجنّة»۱؛
گاهي شخصي کاري را انجام مي‌‌دهد که مردم آن را به حسب ظاهر از کار اهل بهشت مي‌‌دانند؛ ولي در حقيقت آن شخص از اهل دوزخ است و (به عکس) گاهي انساني کاري را انجام مي‌‌دهد که مردم آن را به حسب ظاهر از کار دوزخيان مي‌‌پندارند؛ ولي آن انسان در واقع از اهل بهشت است.
2 . ابوهريره گويد: پيغمبر وارد مسجد شد و يک نفر هم به مسجد آمد و نماز خواند. سپس جلو آمد و به پيامبر سلام کرد. پيامبر به او جواب داد و فرمود: «برگرد نمازت را بخوان؛ چون تو نماز نخواندي و اين نماز نيست». آن مرد رفت، نماز خواند و برگشت. باز پيامبر فرمود: «برگرد نمازت را بخوان؛ چون تو نماز

1.. صحيح ‌البخاري‌، ص ۵۵۷ ، ۷۹۹؛ صحيح ‌مسلم، ص ۷۴، ۷۵.

صفحه از 77