نا استوار قلمداد شدن روايات فضل بن شاذان از امام رضا عليه السلام - صفحه 90

ک. گزارش از امام صادق عليه السلام با دو واسطه: طبق پژوهشي كه نويسنده اين سطور در كتب اربعه حديثي شيعه انجام داده، توسط فضل در حدود 860 حديث گزارش شده كه بيشتر از 95 درصد آنها با دو واسطه از امام صادق عليه السلام نقل شده‌اند، بدان معنا كه وي با واسطه يكي از دو استادش ابن ابي عمير يا صفوان بن يحيي، از معاويه بن عمّار، هشام بن حكم، عبدالرحمن بن حجّاج، هشام بن سالم، حفص بن بختري، جميل بن درّاج، رفاعة بن موسي، ربعي بن عبدالله، منصور بن حازم، عيص بن قاسم و ... که از صحابيان نامبردار امام صادق عليه السلام تلقّي مي‌گردند، به نقل پرداخته است. آيا ژرفكاوي و انديشه ورزيدن در نقل وي از امام سجّاد، باقر و صادق عليه السلام ، و تأمّل در طبقه راوي و مروي عنه و تعداد واسطه‌ها، نقل وي را از امام رضا عليه السلام امري پذيرفتني جلوه‌گر نمي‌سازد؟

کند وکاو در گزارش رجال كشي و نجاشي

نويسنده معرفة الحديث بر آن است که فضل اواخر عمر حسن بن عليّّ بن فضّال (م221ـ224ق) و ساير مشايخ خويش را درک كرده، از رهگذر اين که نوشته شده به سنّ بلوغ نرسيده بود كه در قطيعه الربيع بغداد در نزد يكي از مقريان به نام اسماعيل بن عبّاد به اموختن قرآن پرداخت و ابن فضّال در آن برهه كهنسالي خويش را سپري مي‌كرد. ايشان معتقد است كلام ذيل ـ كه به وسيله کشّي و نجاشي از ابن شاذان نقل شده ـ آن رهيافت را تأييد مي‌‌كند:
قال الفضل بن شاذان: كنت في قطيعة الربيع في مسجد الربيع، اقرأ علي مقرئ يقال له اسماعيل بن عبّاد ، فرأيت قوماً يتناجون فقال احدهم: بالجبل رجل يقال له ابن فضال اعبد من رأينا او سمعنا به، قال: فانّه ليخرج الي الصحراء فيسجد السجدة... قال ابو محمّد الفضل بن شاذان: فظننت آن هذا رجل، كان في الزمان الاوّل فبينا انا بعد ذلك بسنين (بيسير) قاعد في قطيعة الربيع مع ابي، اذ جاء شيخ حلو الوجه حسن الشمائل... فسلّم علي ابي فقام اليه ابي فرحّب به وبجّله، فلمّا آن مضي يريد ابن ابي عمير قلت: من هذا الشيخ فقال: هذا الحسن بن علي بن فضّال، قلت: هذا ذلک العابد الفاضل، قال: هو ذاک، قلت: ليس هو ذاک، ذاک بالجبل، قال: هو ذاک .كان يكون بالجبل، قال: ما اقلّ (اغفل) عقلک من غلام فاخبرته بما سمعت من القوم فيه، قال : هو ذاک. فكان بعد ذلك يختلف الي ابي، ثمّ خرجت اليه بعد الي الكوفة، فسمعت منه كتاب ابن بكير وغيره من الاحاديث، وكان يحمل كتابه ويجئ الي حجرتي (الحجرة) قيقراه عليّ. فلمّا حجّ ختن طاهر بن الحسين وعظّمه النّاس لقدره وماله ومكانه من السلطان، وقد كان وصف له، فلم يصر اليه الحسن ، فارسل اليه احبّ آن تصير الي فانّه لا يمكنني المصير اليک، فابي، وكلّمه اصحابنا في ذلک، فقال: مالي و لطاهر( و ال طاهر) لا اقربهم، ليس بيني وبينهم عمل، فعلمت بعد هذا (بعدها) آن مجيئه الي بيتي كان لدينه (لم يكن الّا لجوده النية) ۱ .
الف. به فراز كنت اقرء علي مقرء يقال له اسماعيل بن عبّاد ـ كه گفته فضل است ـ نمي‌‌توان استدلال جست كه وي دركهنسالي ابن فضّال، هنوز نوجواني در مرحله آموزش قرآن از اسماعيل بن عبّاد بوده است. كلمه قرائت از قابليّت و ظرفيّتي برخوردار است كه در صحّت مُفاد آن، تفاوتي بين آموختن قرآن، حديث يا هر متن ديگري است. در پايان همين متن قرينه‌اي است كه آن برداشت را صد در صد نفي

1.. اختيار معرفة الرّجال، ش۹۹۳؛ رجال النّجاشي، ص۳۴، ش۷۲.

صفحه از 97