تا حدودي پايين ميآورد. لذاست که در تعارض رأي مرحوم نجاشي و شيخ طوسي در توثيق يا تضعيف يک راوي، معمولاً سخن نجاشي مقدم ميشود؛ چرا که تخصص وي، رجال بوده و شيخ، در تمامي واديهاي علمي قلمزني ميکرده است.
علامه بهبهاني ضمن تعليقاتش بر منهج المقال در ترجمه «بُرَيدبنمعاويه» چنين مينويسد:
أن العلامة کان قليل التأمل؛ لکثرة تصانيفه وسائر أشغاله، فلا وثوق بتوثيقاته فضلاً عن تصحيحاته ۱ .
مرحوم کلباسي نيز در سماء المقال در خصوص اشتباهات علامه حلي در خلاصةالاقوال چنين مينويسد:
إنه قد وقع له في الخلاصة، اشتباهات متوفرة، ولاوجه لکثير منها، إلا قلة التأمل وشدة العجلة، کما هي طريقته المستقرة في مصنفاته المتکثرة.
در ادامه، به عنوان نمونه به يکي از اشتباهات غريب ايشان اشاره ميکند، سپس مينويسد:
فوقع منه سهو في سهو . وبالجملة : إنه قد وقع منه الاشتباه والاختلاف في غير مورد ۲
شيخ حسن (پسر شهيد ثاني) يکي از موجبات وقوع اشتباهات در آراي علامه را تقليد فراوان و کمي مراجعه به اقوال بزرگان، دانسته است:
و هو من آثار التقليد، و قلة المراجعة، نظرا إلي اضطراب کلماته في مستند توثيقاته . فتارة : يوثق لتوثيق النجاشي، أو نظيره، وإن ضعفه ابن الغضائري . وأخري : يتوقف لکلام ابن الغضائري، وإن وثقه النجاشي ۳ .
سيد تفرشي نيز در اين مورد، به يکي از اشتباهات علامه در الخلاصة اشاره ميکند؛ آنجا که ميگويد:
علامه حلي ذيل ترجمه حذيفة بن منصور بن کثير، با وجود اين که نجاشي و شيخ مفيد وي را صراحتاً توثيق کردهاند و کشي رواياتي در مدح وي آورده، مينويسد: «والظاهر عندي التوقف فيه، لما قاله هذا الشيخ (ابن غضايري)، ولما نقل عنه أنه کان واليا من قِبَل بني أمية، و يبعد انفکاکه عن القبيح» و در توجيه تضعيفش به سخن ابنغضايري و اين که از جانب بنياميه والي يکي از شهرها بوده استناد کرده است.
سپس اين چنين ادامه ميدهد:
در حالي که عبارت ابنغضايري چنين است: «حديثه غير نقي، يروي الصحيح والسقيم، وأمره ملتبس، ويخرج شاهدا» و همانگونه که مشخص است، اين عبارت نصّ در تضعيف نيست. از ديگر سوي، نسبت ولايت از جانب بنياميه، اگر ثابت شود، هيچ دلالتي بر عدم توثيق ندارد؛ چرا که جمعي از ثقات از جانب مخالفان، والي شهرها بودهاند. ۴
1.. تعليقات الوحيد علي منهج المقال، ص ۶۶.
2.. سماء المقال، کلباسي، ص ۲۳۱، المبحث الثالث: «ما وقع في الخلاصة من الاشتباه».
3.. اين ايراد شيخ حسن، وارد نيست و قابل دفاع است. محقق کلباسي در اين زمينه چنين مي نويسد: «الظاهر أن الاختلاف، بواسطة اختلاف الموارد، وتعاضد أقوال الموثقين في موضع دون آخر، فجري علي التقديم تارة، وعدمه أخري، كما هو طريقة الاجتهاد، وترجيح الأقوال، فتأمل.» (سماء المقال في علم الرجال، ج ۱، ص ۲۳۱).
4.. نقد الرجال، ص۸۳ .