مفتاح الفرج - صفحه 127

مى شود.
وجه جمع، آن است كه غلامان و كنيزان، گاه هست كه از جانب مولا، مأمور به امرى چند مى باشند و مدّتى مشغول آن امر مى باشند و به اين جهت، از خصوصيّات آن امر، نهايت اطّلاع به هم مى رسانند، پس در خصوص آن امور با ايشان مشورت كردن به مقتضاى اين حديث، خوب است. مثلاً هرگاه غلامى پيوسته مشغول باغبانى باشد، يا كنيزى هميشه مشغول طبّاخى باشد، البتّه آن غلام، بر خصوصيّات باغبانى و آن كنيز، بر خصوصيّات طبّاخى، خبير و آگاه گرديده اند، پس در خصوص امر باغبانى و طبّاخى، با اين غلام و كنيز مى توان مشورت نمود و در ساير امور، مشورت كردن با ايشان خوب نيست.
و دور نيست كه مراد از آزاد، مرد خوش اخلاق باشد. و اللّه تعالى يعلم.
سوم آن كه برادر ايمانى و دوست او باشد ۱ كه به شادى او خوشحال و به اندوه او غمگين گردد، تا نهايت تأمّل و تفكّر، در امر او كند و نهايت مبالغه، در خير خواهى او بكند. و ديانت و صلاح كه در شرط دوم مذكور شد، اگر چه باعث اين معنى هست، و ليكن هرگاه دوستى و اخوّت ايمانى با آن ضم شود، مراعات خير آن شخص، بيشتر به عمل مى آيد.
چهارم آن كه آن شخص را بر حقيقت آن امرى كه مشورت مى كند، مطّلع گرداند ۲ و اگر امر پنهانى باشد، از او مخفى نسازد؛ كه اگر بر حقيقت حال، اطّلاع تمام نداشته باشد، علم به خيريّت او در آن امر، به هم نمى رساند.
پنجم آن كه آن مرد، جبان و ترسان نباشد؛ ۳ كه اگر چنين باشد، راه را بر تو مى بندد و به سبب جُبنى كه دارد، راه گشاد را به تو نمى نمايد و تو را مى ترساند.
ششم آن كه بخيل نباشد؛ ۴ زيرا كه بخيل، به خير ديگران راضى نيست و به اين

1.ر.ك: مصادر پيشين.

2.ر.ك: المحاسن، ج۲، ص۶۰۲، ح۲۸؛ غرر الحكم، ص۴۴۲؛ مكارم الأخلاق، ص۳۱۸ و ۳۱۹.

3.ر.ك: المحاسن، ج۲، ص۶۰۲، ح۲۸؛ الخصال، ج۱، ص۱۰۲، ح۵۷؛ علل الشرائع، ج۲، ص۵۵۹، ح۱؛ مكارم الأخلاق، ص۳۱۸ و ۳۱۹.

صفحه از 165