إيضاح الأنباء في تعيين مولد خاتم الأنبياء و مقتل سيّد الشهداء(ع) - صفحه 179

ايّام هر كس به خدمت مرحوم آقا مى رسيد، امر به خارج رفتن و متوارى شدن مى فرمودند .

پاره اى گزارشات و آخرين سانحه آن مرحوم

در اين چند روز هر كس از دور و نزديك خيالات فاسده اجانب و دسيسه كارى پاره اى اشخاص مغرض را در حقّ آن مرحوم مى شنيد، به طور خصوصى به وى ابلاغ مى كرد ، ولى خود آن مرحوم ابدا به خارج رفتن و متوارى شدن رضايت نداده، درِ خانه خود را باز گذارده ، تسليم مشيّت الهى و تقدير خداوندى بودند و مكرّر آن مرحوم به اشخاص متعدّد تلويحا و تصريحا از وقوع حادثه مهم خبر مى دادند . از جمله مرحوم ميرزا على خان اديب كه به واسطه رايگانى با آن مرحوم روز هفتم محرّم خدمت ايشان رسيد ، چون وقت ظهر بود با هم غذا صرف كرده ، فرموده بودند: شايد اين آخرين غذا خوردن با شما باشد .
مرحوم اديب سؤال كرده بود : مگر خيال سفرى داريد ؟
در جواب فرموده بودند : بلى سفر خيلى طولانى .
بعد اديب مرحوم مى گفت: بعد از تأثّر از اين فرمايش ايشان عرض كردم : خوب است چندى به خارج تشريف ببريد .
فرمودند : هيهات ! اگر من فرضا در جسد حضرت عيسى جاى گزينم، باز روس ها ابقا نكرده، در صدد اتلاف من بر مى آيند .
و روز دوم محرّم نيز با مرحوم سيف السادات سرخابى و چند نفر ديگر اين قبيل فرمايشات را فرموده بودند .
از جمله اشخاصى كه اظهار انسانيّت كرد ، شهبندر عثمانى بود كه به توسّط شخص محترمى كه فعلاً از نمايندگان آذربايجان است ، پيغام داده و ابراز محبّت كرده بود كه: «من نسبت به ثقة الإسلام از اجانب

صفحه از 259